ششمین نشست علمی همایش ملی «پیام شاهنامه، پایندگی زبان فارسی» در ساعت 20 روز پنجشبه 29 اردیبهشت ماه با گردانندگی زهرا سالاری بهصورت برخط در نرم افزار ارتباطی ادوبی کانکت آغاز گردید.
نخست بهدلیل همزمانی آسمانی شدن هنرمند بزرگ دیار خراسان، شادروان عثمان محمدپرست، با این مراسم، نماهنگی از ایشان منتشر گردید و یاد این هنرمند مردمی و خیر مدرسهساز گرامی داشته شد.
بر پایۀ برنامهریزی انجامشده، دکتر احمدرضا قائممقامی نخستین سخنران مراسم بود. ایشان سخنان خود را با موضوع «فره و دین، سر و تاج و چند ترکیب عطفی دیگر در شاهنامه» به مخاطبان ارائه کرد. به باور وی در کار بستن برخی واژگان مربوط به قبل از اسلام در شاهنامه افراط شده است. قسمت اصلی سخنان وی در خصوص ترکیبات عطفی «فره و دین» و «سر و تاج» بود. ایشان اظهار داشتند در این ترکیب فره و دین بهصورت مترادف به کار رفته است و فره را باید معادل دین دانست و فردوسی برای تقویت کلمۀ دین، از فره بهره برده است. در خصوص کاربرد «سر و تاج» در شاهنامه نیز ایشان سخن عدهای را که این ترکیب را مرکب از سرو + تاج میدانند؛ با شاهد مثالهایی مردود دانست و آن را ترکیب عطفی دو کلمه سر + تاج دانست. ایشان کاربرد ترکیبات عطفی در شاهنامه را پر تکرار دانست بهطوریکه طبق گفته ایشان گاه به حشو زاید میانجامد.
دومین سخنران دکتر حمیدرضا اردستانی بود. ایشان به موضوع «لهراسب در نوبهار بلخ» پرداخت. به باور این شاهنامهپژوه، در داستان کنارهگیری لهراسب از قدرت و گوشهگیری وی در نوبهار بلخ، نکاتی وجود دارد که قابل تحلیل و بررسی با اندیشه های گنوسی است. برخی محورهای این تحلیل عبارتند از: فرودآمدن در معبد نوبهار و گوشهگیری، اعتراف به نادانی و کوشش برای رسیدن به دانایی، رو کردن سوی خداوند «روشن دادگر»، نیایش خورشید و پشمینهپوشی.
سخنران سوم، پروفسور نعمت ییلدیریم از ترکیه بود. این شاهنامهپژوه به واکاری «سیمرغ در شاهنامه و ادب فارسی» پرداخت. وی پس از معرفی سیمرغ و قداست وی نزد ایرانیان و نقش فعال این پرنده در سرنوشت قهرمانان، عنوان کرد در شاهنامه با دو سیمرغ روبهرو میشویم. سیمرغ خوب که در داستان زال، پرورش وی، تولد رستم و جنگ رستم و اسفندیار نقش دارد و دیگری سیمرغ اهریمنی که در خان پنجم سفر اسفندیار به روییندژ توسط پهلوان از بین میرود. سیمرغ در باورهای اساطیری ایران تواناییهایی دارد. او تمام اسرار جهان را میداند و حل هر مشکلی را میتواند. آینده را میبیند و جایگاهش بر درخت همهتخمه است. ایشان سپس به وجود سیمرغ در سایر گونههای ادبی فارسی پرداخت و از نقش این پرنده در ادب عرفانی، بهویژه منطقالطیر عطار یاد کرد.
در ادامه مهمانان همایش، بیننده و شنوندۀ سیما و سخن دکتر زاگرس زند با موضوع «تنوع جهانبینی در شاهنامه» بودند. ایشان عنوان کرد جهانبینی شاهنامه از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است و تاکنون توسط بسیاری از شاهنامهپژوهان به این مهم پرداخته شده است. اما هیچیک جامع و کامل نبوده است. ایشان معتقدند باید با الگویی فراگیر به واکاری لایههای گوناگون شاهنامه پرداخته شود تا جهانبینی آن بهصورت کامل شناسانده شود. به گمان وی از بین شاهنامهپژوهان، جلیل دوستخواه و جلال خالقی مطلق، با دستهبندیهای هشتگانه و پنجگانه خود در این امر بهتر از دیگران توفیق یافتهاند. به گمان وی جهانبینیهای تکسویهای که از سوی شاهنامهشناسانی چون نولدکه و محمودخان شیرانی و دیگران ارائه شدهاند نادرست نیست ولی ناکافی است.
ایشان معتقدند در شاهنامه گاه با جهانبینیهای متناقض مواجه هستیم که دلایل متعددی دارد. ازجملۀ این دلایل میتوان به گستردگی زمانی و انباشت روایات، گستردگی موضوعی، روح اخلاقی و حکمی، جهان بینی ساسانی در دو بخش موبدان و دربار، نقش خرد نزد فردوسی و تاریخ نویسی حکمت آموژ اشاره کرد. به اعتقاد این شاهنامهپژوه ازآنجاکه شاهنامه تاریخ و حماسه همۀ اقوام ایرانی است درنتیجه سنتهای گوناگون سیاسی، مذهبی، فکری و ... در آن نمودار است و هر گروه به اندازۀ خود، سهمی در شاهنامه دارند.
آخرین سخنران این نشست، دکتر مصطفی آرزومند بود که با موضوع «تأثیر شاهنامه در نامگذاریهای اشخاصی در دوران غزنوی و سلجوقی» به ارائۀ سخن پرداخت. ایشان از دیدگاه تاریخ ذهنیت عامه و تأثیر این ذهنیت بر روی خواص، نخبگان و خاندانهای حاکم پرداختند. به گفتۀ وی هرگاه فضای اندیشه در جامعه در حال تغییر باشد نخست در واژگان و زبان و بهتدریج در سطح مفاهیم جمعی و انواع هنرها نمود پیدا میکند؛ بنابراین تغییر در نامگذاریها نمونه بارزی از تغییر در مفاهیم و ارزشها و عملکردهاست.
وی سپس به بررسی مفهوم و «روح زمانه» پرداخت. در ادامه با بیان اینکه به روش تاریخ کمی و بررسی آماری نامها سعی بر بررسی چگونگی تأثیر شاهنامه بر نامهای افراد شده است، گفت: «در قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم به علت رواج و تأثیر دین اسلام و فرهنگ و زبان عرب، اسامی به سمت اسلامی، عربی گرایش دارد ولی پس از شروع سرایش شاهنامهها و تأثیر فرهنگ ایرانی به موضوع شاهد تغییر اسامی هستیم. برای مثال غزنویان نخست نامهای ترکی و در میانه نامهای عربی و در پایان نامهای ایرانی داشتهاند که علت آن تأثیر فرهنگ و ذهنیت عامۀ مردم است که نقش شاهنامه در ایجاد این فرهنگ و ذهنیت بسیار مؤثر است. به باور وی انتخاب نامهای ایرانی توسط امرا و حاکمان یک انتخاب نبوده است بلکه واکنشی بوده است به گرایشهای ذهنی مردم جامعه. به باور این اندیشمند، حاکمان برای ایجاد محبوبیت و کسب مشروعیت ناگزیرند از ذهنیت و فرهنگ عامه تبعیت کنند و گسترش نامهای ایرانی حکایت از گستردگی تأثیر شاهنامه بر ذهنیت عوام و رفتار خواص دارد.
گزارش: عبدالحمید احسانی