از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین


ساختمان محل دفن فردوسی در طوس در فاصلۀ بیست کیلومتری مشهد به سمت قوچان است.

قدیمی‌ترین مأخذی که دربارۀ مرگ فردوسی و مدفن او سخن گفته چهارمقاله (ص51) است که به روایت آن، فردوسی را پس از مرگ به سبب تعصّب مذکّرِ طوس (شیخ ابوالقاسم کُرّکانی* ونه گرگانی)، و به‌رغم مخالفت مردم، نه در گورستان مسلمانان، بلکه در باغی که ملک شاعر بود، دفن کردند. به قول نظامی (همانجا): «درون دروازه باغی بود مِلک فردوسی، او را در آن باغ دفن کردند. امروز هم در آنجاست و من در سنۀ عشر و خمس مائه [510] آن خاک را زیارت کردم».

بنابر مقدّمۀ شاهنامۀ بایسنقری *ارسلان جاذب* که فردوسی از او با عنوان «سپهدار طوس» یاد کرده به سبب ارادت به فردوسی قبّه‌ای بر مرقد شاعر ساخت (سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی، 416). پس از آن در زمان پادشاهی عادل غازان (حکومت: 694-703)، امیر ایسن قُتلُغ عمارتی بر سر تربت فردوسی و خانقاهی متّصل به مرقد او بنا کرد (همان، 417). محل قبر فردوسی تا سدۀ هشتم هجری معلوم بوده کما اینکه مستوفی قبر شاعر را در کنار قبر غزالی و معشوق طوسی نشان داده (نزهة‌القلوب، 151). دولتشاه می‌گوید که «وفات فردوسی در شهور سنۀ احدی عشر و اربعمائه [411] بود و قبر او در شهر طوس است به جنب مزار عبّاسیه و الیوم مرقد شریف او معیّن است و زوّار را بدان مرقد التجاست» (تذکرة‌الشعراء، 54). حدس زده‌اند که «عباسیه» تغییر یافتَۀ همان ایسن است که خانقاهی به امر وی بنا شده بود و اینک در فاصله 600 متری باغ آرامگاه به «هارونیه» شهرت دارد. به نظر می‌رسد قبر فردوسی در حملات عُبیدالله‌خان ازبک که بین سال‌های 930-944 چندین بار به خراسان حمله کرد، از بین رفته باشد، هرچند که بارتلد از قول صاحب مجالس‌المومنین‌ می‌نویسد که در قرن دهم هجری عبیدالله خان بخارایی زمامدار وقت خراسان بر مزار فردوسی گنبدی کوچک برپا داشت (جغرافیای تاریخی غرب ایران، ترجمۀ حمزه سردادور، ص 9 و 158، به نقل از مهدی غروی، شاهنامۀ فردوسی در نخستین نیم‌قرن شاهنشاهی دودمان پهلوی، ص50). بااین‌حال بنابر گزارش کُرزن (Curzon) آرامگاه شاعر تا حدود 1875م/1254ش هم پیدا بوده است؛ اما پس از آن مزرعۀ گندم آرامگاه را فراگرفته و دیگر نشانی از آن به چشم نمی‌آمده است (ایران و قضیۀ ایران، 241-242).

آصف‌الدولۀ شیرازی* والی خراسان به دستور ناصرالدین شاه مأموریت یافت محلّ قبر فردوسی را شناسایی کند. و او به راهنمایی چند فرانسوی موفّق به شناسایی محل مزار شاعر شد و برای احداث عمارتی درخور به‌طور موقّت دو اتاق بر بالای قبر ساخت؛ اما دیری نگذشت که از حکومت خراسان کنار گذاشته شد و اقدامات او ناتمام ماند (فردوسی و شاهنامه، 159-160). یک روایت هم می‌گوید (شاهنامه آخرش خوش است، 283) ژوکوسکی همان کسی است که نخستین بار در مورد آرام‌جای فردوسی بازرسی و آن را در حوالی طوس پیدا کرد، گویا محل فعلی آرامگاه همان جایی است که ژوکوسکی شناسایی کرده است. عموم مردم و خیّرین نیز برای ساخت این بنا کمک کردند. برخی از اسناد این کمک‌ها در آرشیو اسناد کتابخانۀ استان قدس موجود است (رک: «پشت پردۀ ساخت آرامگاه فردوسی به روایت اسناد»، فاطمه محمد زاده، فصلنامۀ پاژ پیاپی 25، بهار 1396، ص70-71).

طرح امروزی آرامگاه از 1301ه.ش با تأسیس انجمن آثار ملی ریخته شد. اولین اقدام انجمن، مرمّت آرامگاه فردوسی به مناسبت نزدیک‌شدن هزارۀ فردوسی* ( 1313ه.ش) بود. نخستین کسی که در همان سال تأسیس انجمن، مرمّت مقبرۀ فردوسی را پیشنهاد کرد و طرح آن را به مجلس برد، تیمورتاش بود (شاهنامه آخرش خوش است، 288-289) تیمورتاش در آن سال‌ها نمایندۀ مجلس شورای ملی بود. وی با تشکیل جلسه‌ای در منزل نیّرالدوله جدّ همسرش مرکب از حسن مستوفی، حسن پیرنیا، محمدعلی فروغی، حسن اسفندیاری، ابراهیم حکیمی، حاج سید نصرالله تقوی، نصرت الله فیروز، کیخسرو شاهرخ* (یعنی هیئت مؤسس انجمن آثار ملی) و دکتر عیسی صدیق موضوع را مطرح کرد. درآن جلسه از دکترصدیق خواسته شد که در گردآوری اعانه به انجمن کمک کند. کیخسرو شاهرخ خزانه‌دار انجمن بود. برمبنای این درخواست وی در اولین فرصت طی یک سخنرانی کوتاه از شاگردانش می‌خواهد که در این امر خیر همکاری و مشارکت کنند. و او بعد از دوهفته موفق می‌شود مبلغ یک‌هزار و سیصد تومان گردآوری و به خزانۀ انجمن واریز کند (یادگار عمر، 2/ ص 201 و 2012).

برای ساختن بنا هیچ بودجه‌ای نبود. ابتدا بر آن شدند که برای فراهم‌کردن هزینۀ بنا از توانگران و شاگردان مدارس کمک بخواهند. اما از این راه هم پول کافی فراهم نشد. مجلس به وزارت دارایی اجازه داد که تمبری به نام فردوسی چاپ و منتشر کند و درآمد آن را براِی کمک به ساختن آرامگان اختصاص دهد. درآمد تمبر چندان نبود که مخارج عظیم این طرح را کفاف دهد، ازاین‌رو در جلسۀ مورخ 29 تیر 1306 مجلس قانونی تصویب شد که بیست هزار تومان از محل صرفه‌جویی‌های مجلس به این کار اختصاص دهند. زمین آن را هم به وسعت 23 هزار متر مربع قائم مقام التولیه واگذار کرد (علی اصغر حکمت شیرازی، ص 198).

تیمورتاش طرح ساختن آرامگاه فردوسی را به مجلس برد. عدّه­ای از نمایندگان مجلس طرح او را تأیید کردند(شاهنامه آخرش خوش است، ص 302-305). طراح این طرح آندره گدار* فرانسوی بود. با اعمال قدرت تیمور تاش طرح گدار که براساس اهرام مصر پیشنهاد شده بود؛ تأییدشد اما فروغی* و تنی چند از ادبای ایران با آن مخالفت کردند.

دربارۀ سبک بنا از قرار گفتۀ شفاهی مجتبی مینوی (شاهنامه فردوسی در نخستین نیم‌قرن شاهنشاهی دودمان پهلوی، ص55) هرتسفلد معتقد بود که بنای آرامگاه باید به سبک معماری سلجوقی و مشابه گنبد هارونیه در نزدیکی باغ آرامگاه باشد، اما تیمورتاش عقیده داشت که چون فردوسی مانند کورش خدمات فراوانی به ایران کرده و فرهنگ ما را عمر دوباره بخشیده، آرامگاه او باید شبیه آرامگاه کورش در پاسارگاد باشد. به‌هرحال هرتسفلد و گدار و کریم طاهرزاده در تهیۀ نقشه و اجرا و نظارت همکاری کردند.

کیخسرو شاهرخ می‌نویسد پروفسور هرتسفلد نقشه‌ای تهیه کرد به آقای طاهرزاده نیز رجوع شد ایشان هم نقشه‌ای دادند نقشۀ آقای طاهرزاده موجب پسند واقع شد. پس از آمدورفت بسیار و مذاکرات لازم در مجلس این نقشه تصویب شد. انجمن آثار ملی ساختمان آن را به عهدۀ من گذاشت. مقرّر شد من و طاهرزاده به مشهد برویم. در طوس با حضور آقای جم والی و سران دیگر سنگ‌بنای آن گذاشته شود (همان، ص 56).

حسین لرزاده برای ساختن بنای آرامگاه استخدام شد که به همراه میرزاتقی‌خان درودیان مباشر ده فیروز بهرام ارباب کیخسرو* به خراسان اعزام شدند. با مقاومت انجمن آثار ملی به ریاست فروغی و به‌رغم حمایت تیمورتاش از این طرح، ساخته‌های آندره گدار تخریب شد. استدلال انجمن این بود که این بنا ترکیب ایرانی‌مدار و شبیه اهرام مصر است به‌علاوه به قول حسین لرزاده، پشت سنگ‌ها و آجرها را گچ ریخته بودند که ایستایی و مقاومت مناسبی نداشت (محمدزاده، «پشت پردۀ بنای آرامگاه فردوسی»، فصلنامۀ پاژ 23-24، پاییز و زمستان 1395، ص65). عیسی صدیق و ملک‌الشعراء بهار* نیز با ایراد سخنرانی و نوشتن مقاله در برانگیختن حس ایرانی‌گری در رجال کشور و عامۀ مردم برای احداث بنای آرامگاه فردوسی سهم بسزایی داشتند (ر. ک: یادگار عمر 2/201-202، «قبر فردوسی»، 28/433-434، 29/441-450).

اجرای ساخت بنای آرامگاه از اردیبهشت 1305ه. ش آغاز شد. در این اقدام کمک‌های مردم و نمایندگان مجلس به‌خصوص زردشتیان بسیار مؤثر بود و مرقد فردوسی در باغی که در آن زمان متعلّق به حاج میرزا محمدعلی قائم مقام­التولیه بود، شناسایی شد (توس شهر خفته در تاریخ، 97). صاحب باغ آن را برای بنای آرامگاه به رضاشاه تقدیم داشت و او آن را به انجمن آثار ملّی اهدا کرد. علاوه‌برآن حسین ملک هفت هزار متر از اراضی اطراف باغ آرامگاه را به انجمن بخشید و بدین ترتیب مجموعۀ اراضی آرامگاه به سی‌هزار متر رسید (یادگار عمر، 203). مأموریت این امر را انجمن به ارباب کیخسرو شاهرخ نمایندۀ زردشتیان در مجلس و خزانه‌دار انجمن واگذار کرد.

طرّاحی نقشۀ آرامگاه نخست به هرتسفلد* (Herzfeld) و سپس به بهزاد* محوّل شد؛ امّا نقشۀ آنها مقبول نیفتاد و پس از آن طرّاحی نقشه به مسابقه گذاشته شد، طرح دوم بهزاد پذیرفته شد و در 1307ه.ش به تصویب اعضای انجمن رسید (معماری کریم طاهرزادۀ بهزاد، 52). اجرای نقشۀ او پس از مدّتی به سبب کندی کار و سستی بنا متوقّف ماند و با اعمال تغییراتی، نقشۀ جدید به تصویب اعضای انجمن رسید (همان: 60). بنای آرامگاه سرانجام پس از هشت سال در 1313ه.ش مصادف با جشن هزارۀ فردوسی به اتمام رسید. در ساخت بنای آرامگاه حسین حجارباشی زنجانی سنگ‌تراشی سنگ‌های بنا را که از کوه‌های خلج استخراج و به طوس حمل می‌شد، برعهده داشت.

بنای آرامگاه جدید به سبب رعایت‌نشدن محاسبات فنّی استحکام کافی نداشت و در اثر ناآشنایی سازندگان آن با فنون آزمایش خاک و سنگینی بنای عظیم با هجده متر ارتفاع، نااستواری بنا از همان سال‌های اول ظاهر گشت (شاهنامه آخرش خوش است، 781) و به‌تدریج با گذشت زمان نشست کرد و انجمن در سال 1343ه.ش به مرمّت و ساخت دوبارۀ بنا با تأکید بر حفظ کلیّت نما اقدام کرد (کارنامۀ انجمن آثار ملّی، 467-472) در 1347 به پایان رسید و سرانجام در روز دهم اردیبهشت این سال آرامگاه نوسازی‌شده گشایش یافت. در مراسم گشایش علاوه بر شاه پهلوی و همسرش گروهی از رجال و مقامات عالی کشور و استان (شاهنامه آخرش خوش است، 784)و عده‌ای از دانشجویان دانشگاه مشهد حضور داشتند.

اکنون مساحت مجموعۀ آرامگاه فردوسی در حدود شش هکتار است (دقیقاً 56753 متر)، مساحت زیربنای تالار اصلی 945 متر مربع و مساحت زیربناهای دیگر 2766 متر مربع است (هنر و مردم، ص 163) و شامل باغ آرامگاه، استخر، بنای یادبود، ساختمان‌های اداری، کتابخانه، موزه و مزار اخوان ثالث. تندیسی از فردوسی اثر ابوالحسن صدیقی جلو استخر مقابل در ورودی نصب شده است. طراح و ناظر ساختمان در مرحلۀ دوم مهندس هوشنگ سیحون *و سازندۀ آن شرکت کا.ژ.ث بوده است (همانجا). تمام ساختمان آرامگاه چه بیرون و چه داخل از سنگ مرمر بنا شده. شکل معماری بنا تلفیقی است از معماری بناهای تخت جمشید و معماری مدرن. ستون‌ها و سرستون‌هایی که بر بالای گرداگرد بنای مقبره برپا داشته شده‌اند، در نظر اول بیننده را به یاد ستون‌ها و سرستون‌های تخت جمشید می‌اندازد، به‌خصوص تصویر برجستۀ فروهر که بر بالای ضلع جنوبی بنای اصلی حک شده است، این تداعی را قوت بیشتری می‌بخشد. در چار جانب بر سطوح اضلاع چارگانۀ بنای اصلی 47 بیت از شاهنامه با خط خوش نستعلیق، بر مستطیل‌هایی به طول چهار متر و عرض یک‌ونیم متر کنده شده است. این ابیات که ابیات آغاز و انجام شاهنامه است، از ضلع جنوبی آغاز می‌شود و سرانجام در جانب شرقی به پایان می‌رسد. گرداگرد این ابیات با تزییناتی به سبک معماری هخامنشی کنده‌کاری و تزیین شده است. این ابیات با بیت نخستین شاهنامه:

به نام خداوند جان وخرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

 

آغاز می‌شود و به واپسین بیت شاهنامه، براساس اغلب دستنویس‌ها و چاپ‌ها، یعنی:

هر آنکس که دارد هش و رای و دین

پس از مرگ بر من کند آفرین

پایان می‌پذیرد.

از پله‌ها که به داخل بنا پایین می‌رویم، در دو جانب خارجی در ورودی آرامگاه شش نقش برجسته دیده می‌شود، هریک به طول و عرض یک متر، سه نقش این سو و سه نقش در سوی مقابل. در جانب راست: نقش‌برجسته‌ها با پلاکی زیر هر یک این‌گونه معرفی شده است: پیکار رستم؛ جنگ دلاوران ایران وتوران؛ رستم و سهراب و در جانب چپ: داریوش بزرگ برتخت؛ دونفر از اسپهبدان در حضور شاهنشاه ساسانی؛ آمدن پادشاه هندوستان به دربار شاهنشاهی. در بخش درونی آرامگاه، بر دیوار مقابل در ورودی زیرزمین، سنگ­نوشته‌ای با خطّ نستعلیق هست که با سه بیت از فردوسی آغاز می‌شود و در آن نام اعضای انجمن آثار ملی که در برپاکردن این بنا همّت گماشته‌اند، نقر شده است. سنگ قبر فردوسی از جنس مرمر روشن با رگه‌های قرمز سوخته و گرتۀ گلگون تراشیده شده است. روی آن در میان حاشیۀ تزیینی با خطّ خوش نستعلیق چنین نوشته شده است: «به نام خداوند جان و خرد. این مکان فرخنده آرامگاه استاد گویندگان فارسی‌زبان و سرایندۀ داستان‌های ملّی ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی است که سخنان او زنده‌کنندۀ کشور ایران و مزار او در دل مردم این سرزمین جاویدان است. تاریخ تولد: 329 ق، تاریخ وفات: 411 ق، تاریخ بنای آرامگاه: 1353 ق. توضیح آن که تاریخ تولد فردوسی بر روی این سنگ قبلاً 323 نقر شده بود که در سال‌های دهۀ هفتاد به 329 اصلاح شد که براساس پژوهش‌های جدید سال درست درگذشت فردوسی است

بر اضلاع جنوبی و شرقی داخل آرامگاه نیز نوشته‌ها و نقش‌برجسته‌هایی نصب شده است: بر ضلع جنوبی دو باریکۀ سنگی به طول ده و عرض یک متر در ارتفاع دو متری از زمین نصب شده است حاوی صحنه‌ای از داستان‌های مشهور شاهنامه در وسط این دو باریکۀ سنگی دو لوح سنگ‌نوشته از جنس مرمر روشن به ابعاد 1 در 5/1 در کنار هم نصب شده که قصیده‌ای بلند در 40 بیت از جلال‌الدین همائی (سنا) با خط نستعلیق روی آن کنده شده است. بعد از انقلاب و این اواخر ستون سمت چپی که حاوی ابیاتی در ستایش از اقدام حکومت پهلوی بود، با لوحی محتوی یادداشت رهبر انقلاب آیةالله خامنه‌ای که در سال 1375 در دفتر یادبود آرامگاه نوشته‌اند، جایگزین شده است. در ضلع شرقی روبه‌روی در وردی و پایین پای قبر لوح یادبود دیگری محتوی نشان کنگرۀ هزارۀ تدوین شاهنامه که در دی‌ماه سال 1369 در تهران برگزار شد، به یادگار سفر مهمانان به طوس، نصب شده است.    

   انجمن آثار ملّی به مناسبت تجدید ساختمان آرامگاه در سال1349 ه. ش اثری با عنوان یادنامۀ فردوسی، مشتمل بر یازده مقاله و بیست‌وهفت چکامه به قلم و سرودۀ دانشمندان شاهنامه‌شناس دوستدار فردوسی مانند: احمدعلی رجائی بخارائی، ایرج افشار، محمود شفیعی، مردیت اونز، مجتبی مینوی، غلامحسین یوسفی و شاعران بنامی مانند: جلال همائی، ادیب برومند، هادی ارفع، قاسم رسا، ابراهیم صهبا و ... در سرگذشت فردوسی و محتویات شاهنامه و ستایش فردوسی و کار بزرگ او منتشر کرد.

اخیراً هم بخش جلوخان* آرامگاه با همّت شورای شهر مشهد بازپیرایی شده و فضای جلو باغ آرامگاه را سروسامان شایسته‌ای بخشیده است که قرار هست این کار باز هم ادامه پیدا کند.

 

منابع: نزهة‌القلوب، مستوفی، حمدالله، به اهتمام و تصحیح گای لسترانج، چاپ اول، تهران، دنیای کتاب، 1362؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة‌الشعراء، چاپ اول، تهران، اساطیر، 1382؛ فردوسی و شاهنامه‌سرایی، صص281-95. ره‌آورد حکمت، شرح مسافرت‌‌ها و سفرنامه‌های میرزا علی‌اصغر خان حکمت شیرازی، به اهتمام محمّد دبیر سیاقی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379، ص 123؛ علی اصغر حکمت شیرازی، منصور رستگار فسائی، تهران، طرح نو، 1385، صص 195-198؛ فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، صص 351-352؛ عیسی صدیق، یادگار عمر؛ معماری کریم طاهرزادۀ بهزاد.؛ مهدی غروی، شاهنامه فردوسی در نخستین نیم‌قرن شاهنشاهی دودمان پهلوی، تهران، انتشاران وزارت فرهنگ و هنر، 2535/1355، ص 48 تا 94؛ هنر و مردم، ش صد و پنجاه و سه و صد و پنجاه و چهار، تیر و مرداد 1354، ویژه‌نامۀ فردوسی، 152-166؛ محمود موسوی، توس شهر خفته در تاریخ، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی، 1370؛ شاهنامه آخرش خوش است، 286 به بعد و 781 به بعد؛ پشت پردۀ ساخت بنای آرامگاه فردوسی»، فاطمه محمدزاده، فصلنامۀ پاژ، پیاپی 23-24 و شماره پس از آن، زمستان 1395 و بهار 1396 .