از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

دومین نشست نوزدهمین همایش ملی بزرگ‌داشت فردوسی و پاس‌داشت زبان فارسی 26 اردیبهشت‌ماه سال 1401 در تالار فردوسی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی به‌صورت حضوری آغاز به کار کرد. این نشست به همت و همکاری مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی، قطب علمی فردوسی و شاهنامه، دانشگاه فردوسی مشهد، ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران (شعبۀ خراسان) برگزار گردید. دکتر مه‌دخت پورخالقی چترودی و دکتر ابوالقاسم قوام به‌عنوان هیئت رئیسۀ بخش نخست نشست و دکتر علیرضا قیامتی و دکتر قطب‌الدین صادقی به‌عنوان هیئت رئیسۀ بخش دوم نشست به ادارۀ این جلسه پرداختند. طی این نشست استادان خلاصه‌ای از مقالات و دیدگاه‌های خویش در باب فردوسی و زبان فارسی را بیان کردند.


دکتر مهدی محبتی تنها به طرح مسئله پرداخت و این پرسش را مطرح کرد که آیا شاهنامه یکی از عوامل منع استبداد در فرهنگ ما بوده است یا بالعکس؟ سخنران دوم این نشست دکتر قطب‌الدین صادقی به مقایسۀ هفت‌خان رستم در شاهنامۀ فردوسی و هفت‌خان رستم در شاهنامۀ کردی پرداخت. او سخن خود را با اشاره به گسترگی نفوذ شاهنامه در میان سرزمین‌های دیگر ازجمله کردستان عراق، سوریه و... آغاز کرد و در ادامه به سنت‌های شاهنامه‌سرایی پرداخت. از دید این فیلمنامه‌نویس سنت‌های شاهنامه‌سرایی را می‌توان در سه بخش خلاصه کرد: 1-سنت رزم‌نامه‌های شفاهی 2-شبیه‌گویی و نظیره‌گویی (با الهام از شاهنامه) 3-ترجمۀ شاهنامه. وی در ادامه خلاصه‌ای از داستان هفت‌خان کردی را بیان نمود و تفاوت آن با هفت‌خان رستم را در 7 محور طبقه‌بندی کرد: 1-رنگ و بوی مذهبی هفت‌خان کردی بیش از شاهنامه است. 2- شادخواری و پایکوبی پس از جنگ نقش پررنگ‌تری در هفت‌خان کردی نسبت به شاهنامۀ فردوسی دارد. 3- هدف فردوسی و رستم نجات شاه ایران است درحالی‌که هدف هفت‌خان کردی نجات اسب رستم است. 4-رستم در طول هفت‌خان شاهنامۀ کردی تحول پیدا می‌کند اما در انتهای هفت‌خان فردوسی رستم همان است که بود. ۵-فردوسی از ساختاری خطی و ساده استفاده کرده است درحالی‌که هفت‌خان متشکل از سه لایه و سه داستان درهم تنیده است. ۶-جوان‌گرایی نقش محوری در شاهنامۀ کردی دارد. ۷-در شاهنامۀ فردوسی هدف رستم و هفت‌خان او استحکام نظام شاهی و غارت مازندان است اما در شاهنامة‌ کردی هدف، استحکام و تثبیت ارزش‌های اخلاقی است.


استاد محمدکاظم کاظمی دیگر سخنران این نشست بود که به تعاملات زبان فارسی ایران و افغانستان پرداخت و سخنان خود را در دو بخش داشته‌های زبان ایران برای افغانستان و داشته‌های زبان افغانستان برای ایران ارائه کرد. وی سودمندی‌های فارسی ایران برای افغانستان را در دو محور خلاصه کرد: الف) در ایران تلاش‌های منظمی برای معادل‌سازی واژگان بیگانه صورت گرفته است درحالی‌که در افغانستان شاهد چنین رویکردی نبوده‌ایم. ب) فارسی ایران علی‌رغم حفظ گویش‌های محلی اصلاحاتی نیز در نظام آوایی خود اعمال کرده و بسیاری از مشکلات تلفظی را با استفاده از قاعدۀ ابدال و... حل کرده است. این شاعر برجسته هم‌چنین داشته‌های فارسی افغانستان برای ایران را در دو محور خلاصه کرد: الف) زبان فارسی افغانستان با زبان آوایی کهن نزدیکی بیشتری دارد تاجایی که در فارسی افغانستان شاهد حضور مصوت‌هایی هستیم که در فارسی ایران رو به نابودی رفته است. مصوت «َ و» در کلماتی نظیر مولانا را می‌توان شاهدی بر این ادعا دانست. ب) زبان افغانستان مملو از اصلاحات و کلماتی است که در فارسی ایران فراموش شده‌اند؛ مانند کاغذپران به معنی بادبادک یا سبک دوش کردن به معنی عزل‌کردن.


پس از پایان بخش نخست نشست، بانو پریسا سیمین‌مهر به شاهنامه‌خوانی و بیان بخشی از داستان ضحاک پرداخت. بخش دوم نشست با سخنرانی دکتر محمود مدبری آغاز گردید. این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، در ابتدای سخنان خود گزارشی از چاپ کتاب شاهنامه در ایران ارائه داد و پس از آن دربارۀ چاپ خالقی مطلق سخن گفت. وی در ادامه به بحث لغوی و بررسی لغات در نسخه‌ بدل‌های چاپ خالقی مطلق پرداخت.


دکتر باقرصدری‌نیا دیگر سخنران این نشست بود که سخنرانی خود را با موضوع «شاهنامه و تنوع خوانش‌های گفتمانی» ارائه کرد. از دید وی روایت‌های شاهنامه متناسب با گفتمان‌های رایج در ایران تداوم پیدا کرده است. این عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز، سه حوزۀ گفتمانی که روایت‌های شاهنامه در آن تداوم پیدا کرده است را با ذکر مثال چنین بیان نمود: 1-حوزۀ عرفانی (استفادۀ عطار و مولوی از عناصر حماسی-اسطوره‌ای) 2-حوزۀ اخلاقی (سعدی و استنباط اخلاقی وی از داستان‌های شاهنامه) 3- روایت‌های شاهنامه در جهت احیای هویت ملی ایرانی و عظمت گذشته (دورۀ مشروطه).


سخنران دیگر این نشست دکتر فرزاد قائمی به بیان پیشینۀ رستم در ادبیات مکتوب و شفاهی پرداخت. به عقیدۀ وی رستم پیش از فردوسی حضوری خاموش دارد و در فرهنگ زرتشتی دورۀ ساسانی نیز حضوری مثبت نداشته است و از او به عنوان کشتندۀ یک فرهمند (اسفندیار) یاد می‌شود. این عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، شواهدی در سخنان خود ارائه داد که بر مبنای آن حضور رستم در روایت‌های شفاهی تأیید می‌شود. به عبارت دیگر اگرچه رستم در نوشتار همواره غایب بوده اما در ادبیات شفاهی حضوری فعال داشته است. وی در ادامه به ویژگی تاج‌بخشی رستم اشاره کرد و این نکته را متذکر شد که رستم خود، لیاقت بیشتری برای حکومت دارد؛ اما علی‌رغم آن دیگران را به قدرت می‌رساند. گفتمانی که مانع به قدرت رسیدن رستم می‌گردد گفتان «فر» است. دکتر قائمی از چشم‌اندازی دیگر به مطابقت تاج‌بخشی رستم و اسفندیار پرداخت و اسفندیار را نیز مثل رستم تاج‌بخش دانست. اما تفاوتی کلیدی میان این دو پهلوان وجود دارد. اسفندیار تاج‌بخشی است که خود به فر کیانی متصل است و انگیزۀ وی در جنگ وعدۀ گشتاسب برای رسیدن به پادشاهی است. درحالی‌که رستم بدون کوچک‌ترین چشم‌داشت به مبارزه می‌پردازد.

در انتهای این نشست آیین رونمایی از مجموعه مقالات همایش با عنوان سخن گفتن پهلوانی و ویژه‌نامۀ پاژ با حضور دکتر محمدجعفر یاحقی و دیگر استادان برگزار گردید.

گزارش: الناز صحرائیان