از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

نشستی مجازی به مناسبت هفتۀ پژوهش و با سخنرانی دکتر فرزاد قائمی، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد و دبیر کارگروه ادبیات حماسی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی در تاریخ دوشنبه، 29 آذرماه 1400 در ساعت 19 در فضای اسکای‌روم انجمن ترویج زبان و ادب فارسی برگزار شد.

دکتر فرزاد قائمی ابتدا دربارۀ واژۀ کریمان، پشینیه و خاستگاه آن سخن گفت و در ادامه عنوان کرد «در چهارچوب زبان‌شناسی تاریخی-تطبیقی (ردۀ ریشه‌شناسی) با رویکرد معناشناسی درزمانی (که خود متضمن معناشناسی همزمانی نیز هست) به بررسی نسبت سیر معنایی واژۀ مورد بحث با مسألۀ نیاشناسی رستم، در سه سطح معناشناختی پیش از شاهنامه، بافت زبانی شاهنامه و پس از آن پرداخته...». سپس وی دربارۀ فرضیه‌ها، پیکرۀ منابع تحقیق و... توضیح داد و در ادامۀ نشست دربارۀ سیر واژۀ کریمان از منظر زبان‌شناسی تطبیقی در سطوح مختلف زبان‌های هم‌خانواده با زبان فارسی (کردی)، زبان‌های همجوار با زبان فارسی (عربی و ترکی آذری) و منابع فولکوریک (فارسی و ترکی عثمانی و ازبکی) و همچنین ریشه‌شناسی درزمانی نام کریمان/قهرمان سخن گفت.

در ادامۀ گزارش، خلاصه‌ای از نتیجۀ مقاله را می‌خوانید:

«1. اصطلاح «کارفرمان» در فارسی میانه بسته به کاربردش از معنای عام گماشتۀ مقامی بالادست برای انجام امور، تا تخصیص آن به مناصب گنجوری و نظارت بر امور دیوانی و نظامی‌گری، یعنی فرماندهی و آرایش صفوف رزم تغییر کرده...در زمان سرایش شاهنامه، اسم معنای کارفرمان، با ریختی گویش (کهرمان) برآمده از کاربرد نظامی لغت، با افادۀ معنایی متمایل به خویشکاری «تاج‌بخشی» رستم، به لقب و اسم خاص نیای او تبدیل شده بود (منبع فردوسی برای ذکر این نام)، افسانۀ این نیا، به واسطۀ افواه، در داستان «قهرمان» باقی مانده است؛ لفظی که خود از صورت معرب واژۀ بنیادین در فارسی نو تثبیت شده بود. این فرضیه برای نخستین بار ثابت می‌کند، کریمان، نام نیای رستم در شاهنامه بوده، داستانش در افسانه‌های عامیانه، بقایای روایت مفقود کریمان را حفظ کرده است؛ می‌توان با تحلیل این متن فولکور، داستان کهن نیای رستم را نیز بازسازی کرد. 2. با تثبیت نام کریمان در کلام فردوسی به علت شهرت روایات چرخۀ سیستان، کاتبان شاهنامه و متعاقباً فرهنگ‌نویسان و حماسه‌سرایان مقلد فردوسی، او را می‌شناختند و انگیزه‌ای برای تحریف یا تصحیف آن در نسخ موجود نبود. 3. با تقلید تشکیلات ساسانیان در نظام دیوانی خلفا (به ویزه در عصر عباسی) شکل فارسی میانۀ واژه، با صورت کهرمان به عربی منتقل و به قهرمان معرب شد و در تعامل سنت‌های دربارهای خلفا و امرای ایران، با همین لفظ معرب (به معنای دیوان‌سالاری و گنجوری) در زبان فارسی رسمی (به‌ویژه در قصاید سده های 4-5) رایج شد؛ در حالی که کاربرد دوم ویؤه سپهسالاران و معنای سلطه و شجاعت متبادر از آن، در عربی نمود اندکی دارد. 4. شکل میانۀ کهرمان، در مقام اسم خاص، از منبع سیستانی وارد نظم فردوسی شده، فردوسی به خاطر ناهمخوانی در اقتفای نریمان، با دو ابدال خفیف، آن را به صورت »کریمان» در آورد. 5. استفادۀ فردوسی از یک منبع سیستانی مثل اخبار رستم، برخی مغایرت‌های این داستان‌ها در شاهنامه را توصیف می‌کند...و در نهایت الگوی تحول ساختاری واژۀ فارسی میانه کارفرمان در صورت گویشی کهرمان، به ساخت معرب قهرمان و ورود این ساخت تعریبی در فارسی نو (تحت‌تأثیر نفوذ عربی به فارسی دری) و در حاشیۀ این تحول، مسیر انحرافش به صورت کریمان در نظم فردوسی در این جستار تببین و بر مبنای داده‌ها تثبیت می‌شود».