پانزدهمین جلسۀ شاهنامهخوانی در ساعت ۲۱:۰۰ دوشنبه ۳۰ فروردینماه ۱۴۰۰ برگزار شد. این نشستها، با حضور دکتر فرزاد قائمی، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد، شاهنامهپژوه و اسطورهشناس برگزار میشود و دبیر نشست، محمد بیانی، دانشجوی دکتری ادبیات حماسی است.
دکتر قائمی خوانش و شرح ابیات داستان «ضحاک» را پی گرفت و به همین منوال این نشست را با تاجگذاری ضحاک در سرزمین تازیان به پایان برد. او در خلال قرائت ابیات به توضیح و تحلیل دقایق و ظرایف آنها پرداخت و از این رهگذر برخی از مشکلات در فهم متن شاهنامه را حل کرد. دکتر قائمی در مواجهه با ابیاتِ: «که فرزند بد گر شود نره شیر/ به خون پدر هم نباشد دلیر/ مگر در نهانش سخن دیگر است/ پژوهنده را راز با مادر است» توضیح داد که مصرع آخر این بیتها به یک باور باستانی در بین ایرانیان اشاره دارد و «هرودوت» نیز آن را مطرح کرده است؛ ایرانیان معتقد بودند که پدرکُشی در بین آنها بههیچوجه اتفاق نمیافتد و اگر هم بر حسب قضا پسری، پدر خود را به قتل برساند، یا آن پسر به فرزندخواندگی پذیرفته شده و یا اینکه از پشت پدر خود نبوده و مادرش خیانتکار است وگرنه هیچ فرزندی حتی اگر ناخلف هم باشد، به کشتن پدر خونی خود دست نمیزند. به نظر میرسد «فردوسی» با سرایش این ابیات قصد دارد به نژاد نامعلوم ضحاک اشاره کند و تلویحا بیان کند که او فرزند پدر خود نبوده است. در اینجا آزرم و پوشیدهگویی فردوسی نمایان است و همین شرم باعث ایجاد بحثهای فراوانی منباب مقصود اصلی او از سرایش برخی ابیات از جمله این بیت میشود و کشف این مقاصد نهان وظیفه سترگ شاهنامهپژوه است.
گزارش: زینب قدسیفر