از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

 

روزی که متوکل عباسی دستور داد سرو کهنسال کشمر را به زیر افکنند نمی‌دانست این درخت، جاودان است و هرگز نمی‌میرد. تن تنومندش را اگر بزنند، ریشه‌هایش را می‌دواند و خاک خراسان را به تمامی در بر می‌گیرد. یکیست، هزاران می‌شود. خانه نو می‌کند و دوباره قد می‌کشد.


اینک پس از هزاره‌ای خبر آمده است سرو نوش کهنسال باغ فراگرد مشهد در میراث طبیعی کشور ثبت شده است. گفته‌اند این درخت، قدمتی حدود 1035 تا 1085 ساله دارد. در روستای باغ فراگرد، در بخش مرکزی دهستان تبادکان مشهد، خانه دارد و بیش از 12 متر قد کشیده است و از بلندا، به هزاره‌های دور می‌نگرد.

به روزی که زرتشت پیامبر «یکی شاخ سرو آورید از بهشت به دروازه‌ای شهر کشمر بکشت» (شاهنامۀ فردوسی). یا آن روز که «چون بیفتاد در آن حدود، زمین بلرزید و کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد و نماز شام، انواع و اقسام مرغان بیامدند چندان که آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه و زاری می‌کردند بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند» (ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی).

درخت سرو از دیرباز نماد و نشان ایران بوده است. درختی که از پس هزاران سال گزند و آشوب و دشواری، همچنان سبز و سربلند ایستاده که به چشم دیده است از پی هر زمستان سرد، عاقبت صبح نوروز می‌دمد. ایستاده است و زیر لب زمزمه می‌کند:

«من و تو در گذر تند باد حادثه‌ها

هزار مرتبه اوج و حضیض‌ها دیدیم

مپوش چشم امید از وطن که ما زین پیش

به عمر خویش چه ضد و نقیض‌ها دیدیم» (تورج نگهبان).

گزارش: مرسده اسلامی