از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

نشست اینستاگرامی قطب علمی فردوسی و شاهنامه با عنوان «حضور شاهنامه در گرجستان» پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه 1399 برگزار شد. مهمان و سخنران برنامه، دکتر الکساندر چولوخادزه رئیس بخش شرق‌شناسی دانشگاه گرجستان و استاد زبان فارسی و مطالعات ایران و خاورمیانه بود. میزبانی نشست را محمد بیانی، دانشجوی مقطع دکتری گرایش ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی برعهده داشت.


دکتر چولوخادزه در ابتدا به روابط تاریخی ایران و گرجستان اشاره کرد که به چند هزار سال پیش برمی‌گردد و از دوران مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران آغاز شده است. وی توجّه به شاهنامه و روی‌ آوردن به ترجمۀ این اثر بزرگ را به چهار دوره تقسیم کرد. اول: قبل از اسلام از قرن 5 ق.م. تا قرن 9 م.، دوم: سدۀ 5 و 7 هـ .، سوم: سدۀ 10 تا 12 هـ .، چهارم: قرن 20م..

رئیس بخش شرق‌شناسی دانشگاه گرجستان در ادامه چنین گفت: «در اواخر عصر اشکانی و خصوصاً نخستین سده‌های عصر ساسانی بسیاری از اساطیر ایرانی به فرهنگ گرجستان نفوذ کردند. برخی از اسامی خاص قهرمانان نیز از طریق کاربردهای عامیانه وارد فرهنگ مردم گرجستان شد. دانشمندان گرجی احتمال داده‌اند که قبل از اسلام، جامعۀ گرجستان بخش‌هایی از خدای‌نامک یا فارسی میانه را می‌شناختند. زبان فارسی کلاسیک در سدۀ 5 هـ.. در قفقاز گسترش زیادی یافت و بر فرهنگ ملل بومی تأثیر زیادی گذاشت. اسامی خاص قهرمانان در این دوره به وفور یافت می‌شود. به دلیل حملات ویرانگر مغول و نیز ضربات مهلکی که تیمور لنگ بر این کشور وارد کرد، ترجمه‌های شاهنامه از سدۀ 5 تا 7 هـ . در دست نیست. در دورۀ صفویه پس از احیای روابط فرهنگی دو ملت، آثاری مثل یوسف‌و‌زلیخای جامی، روایت گرجی بهرام‌و‌گل‌اندام، هفت پیکر نظامی، منظومۀ خسرو‌و‌شیرین، کلیله‌و‌دمنه و بختیارنامه در دورۀ صفوی مجدداً به زبان گرجی ترجمه شد. به گفتۀ مرحوم سعید نفیسی، شاهنامه ترجمه‌های زیادی به زبان گرجی دارد و معروف‌ترین آثار در آن دیار است. مردم همواره شیفتۀ شاهنامه بوده‌اند و جنبۀ اجتماعی شاهنامه آن‌ها را به یاد اقوام گذشته انداخته ‌است. در زبان گرجی ترجمۀ بخش‌های نخست شاهنامه انجام شده است و بخش تاریخی چندان مورد توجه قرار نگرفته و ترجمه نشده است امّا داستان خسرو انوشیروان به خوبی شناخته شده و در آثار ادبی شعرای گرجی درج شده است. در دورۀ صفویه که دورۀ احیا نامیده می‌شود، داستان‌های شاهنامه دوباره از فارسی به گرجی ترجمه شد و به صورت منظوم و منثور مورد توجّه قرار گرفت که در ادبیات عامیانه نیز گسترش یافت. در قرن 11 هـ .ق. داستان ضحاک از نسخۀ قدیمی‌تر نسخه‌برداری شد و به نظم درآمد. ترجمۀ منثور از داستان اترث و سام نیز نسخه‌برداری شد. در سدۀ 15 و 16 م. ترجمۀ منثور از متن شاهنامه انجام گرفت. در اوایل سدۀ 10 هـ . بخشی از شاهنامه، از ابتدا تا داستان کی‌خسرو به نظم درآمد و در اواخر سدۀ 10هـ . بخش بعدی شاهنامه تا پادشاهی بهمن به صورت منظوم ترجمه شد. در برخی از این ترجمه‌ها روایات به صورت تحت‌الفظی ترجمه شده است اما داستان غم‌انگیز کشته شدن سهراب به صورت کاملاً مفصّل ترجمه شده است. در سدۀ 9 و 10 هـ . در ادبیات ایران روایات تقلیدی منظومی از شاهنامه ترویج شد و برخی شاعران منظومه‌های تقلیدی از شاهنامه سرودند. این پدیده در گرجستان، در دورۀ صفویه دیده می‌شود. شاعران سعی کردند داستان‌های شاهنامه را ادامه بدهند. در سدۀ 9 منظومۀ سام‌نامه نیز به صورت منثور ترجمه شد. در همان دوره داستان بهمن‌و‌برزو از فارسی به گرجی ترجمه شد. در سده‌های 9 تا 12 شاهنامه در گرجستان به عنوان اثر ادبی جذاب محسوب می‌شد که در ساختار آموزش و پرورش جوانان در کنار حماسۀ ملی پلنگینه‌پوش از جایگاه خاصی برخوردار بود».

استاد زبان فارسی و مطالعات ایران و خاورمیانه در ادامه به متون انتقادی از روایات گرجی شاهنامه اشاره کرد که در سه جلد منتشر شده است.

-جلد اول دربردارندۀ روایت‌های منظوم ضحاک، سام‌و‌رستم است و 2941 چهارپاره است که مطابق 5882 بیت فارسی است.

-جلد دوم در سال 1934 م. به مناسبت هزارۀ فردوسی منتشر گردید. این جلد دربردارندۀ روایات منظوم داستان برزو و حدود 5884 بیت است.

-جلد سوم در سال 1974 م. منتشر شد و دربردارندۀ روایات منظوم و منثور از منظومه‌های تقلیدی شاهنامه است.

دکتر چولوخادزه در پاسخ به این سؤال که -آیا همچنان شاهنامه در بین مردم حضوری برجسته دارد؟ اشاره کرد که در قرون وسطی شاهنامه در گرجستان تأثیر فراوانی داشته است امّا امروزه توجّه اصلی به سمت ادبیات معاصر فارسی است.

وی در مورد ورود واژه‌های فارسی به زبان گرجی نیز چنین گفت: «زبان گرجی گنجینۀ وام‌واژه‌های فارسی است. این واژه‌ها فقط از فارسی نو نیست بلکه از دورۀ ماد به بعد است. در زبان گرجی چند اصطلاح مادی نفوذ کرده است و کاربرد نیز دارد. بیشترین‌ وام‌واژه‌ها از فارسی اشکانی و پهلوی وارد زبان گرجی شده و در دورۀ اسلامی نیز از فارسی نو وام‌واژه‌های فراوانی داریم که تعداد آن‌ها به چندین هزار می‌رسد». همچنین در پاسخ به این سؤال که - چه جنبه‌های مشترکی بین دو فرهنگ ایرانی و گرجی وجود دارد؟ اشاره کرد که بین دو ملت تفاوت‌های نژادی، زبانی و مذهبی وجود دارد و در دورۀ قبل از اسلام در گرجستان، کیش‌های ایرانی مانند پرستش مهر و آناهیتا وجود داشت. در قرن 4 زمانی ‌که مسیحیت، دین رسمی گرجستان شد، بسیاری از عناصر مذهبی مزدیسنا به دین مسیح وارد شد. در گرجستان، مسیحیان هنگام خواندن دعا شمع روشن می‌کنند و فوت کردن شمع گناه محسوب می‌شود و باید آن را با دست خاموش کنند. این رسم از دین مزدیسنا منتقل شده و موبدان مزدیسنا مراقب بودند تا نفس انسان به آتش مقدس نرسد.

رئیس بخش شرق‌شناسی دانشگاه گرجستان در مورد شباهت بین شاهنامه و افسانۀ پلنگینه‌پوش، وجود هر نوع شباهت بین این دو اثر را رد کرد و اشاره داشت که قهرمان اصلی پلنگینه‌پوش از نظر جوانمردی و رشادت با رستم مقایسه شده است.

وی در پاسخ به این سؤال که -آیا در ترجمه‌های شاهنامه، بخش دیباچه و ستایش پیامبر نیز ترجمه شده است؟ چنین گفت: «از قرن 4 هـ . تا اواخر قاجار هیچ ترجمه‌ای از آثار عرفانی فارسی در دست نیست. برای درک متون عرفانی، دانش و درک عمیق از دین اسلام لازم است. دین مردم گرجستان مسیحی است و درنتیجه بخش دیباچۀ شاهنامه ترجمه نشده است و برای خوانندگان جذّاب نیست».

گزارش: مژگان حسن‌پور