جلسۀ نهم بررسی شاهنامه از دیدگاه اسطورهشناسی عصبی - تکاملی ساعت ۲۱ دوشنبه ۲۷ بهمنماه ۱۳۹۹ با حضور دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات ام.اس ایران برگزار شد. دبیر نشست محمد بیانی، دانشجوی دکتری ادبیات حماسی بود.
موضوع این نشست بررسی و تشریح اسطورۀ «ضحاک» بود و دکتر ناصرمقدسی طبق معمول جلسات، ابتدا توضیحی دربارۀ داستان ضحاک در شاهنامه ارائه داد سپس به مقایسۀ تطبیقی این شخصیت با دیگر منابع از جمله منابع زرتشتی پرداخت. وی توضیح داد که در سنت زرتشتی، ضحاک دیوی است بدکار و برخلاف شاهنامه هیچ وجه انسانیای ندارد، با این حال ممکن است ماردوشی او در شاهنامه بازنماییای از پیشینۀ اژدهایی ضحاک باشد. دکتر ناصرمقدسی همچنین اشاره کرد شخصیت ضحاک بر طبق روایت شاهنامه در ابتدا یک انسان معمولی است و در جریان اتفاقات و در اثر انتخابهایش تبدیل به ضحاک ماردوش میشود و در نهایت هم با وجود تمام اتفاقات، شاه ایران است و حتی عدۀ زیادی به او احترام میگذارند و بنا به خواست خود در کنار او هستند، نه آنطور که منابع زرتشتی میگویند: گزند و بلایی بزرگ؛ که اگر واقعا اینطور بود، خواهران جمشید، ارنواز و شهرنواز، با او از در لطافت و همراهی برنمیآمدند.
دکتر ناصرمقدسی با نزدیک شدن به پایان جلسه و در خلال تحلیلهای خود از منظر اسطورهشناسی عصبی- تکاملی به این نتیجه رسید که شخصیت ضحاک، شخصیتی دوگانه و ترکیبی از مار و انسان است؛ بدین صورت که توأمان آدمی را به هراس میاندازد و به احترام و کرنش نیز وامیدارد. ایشان در ادامه با ارائۀ توضیحات مبسوطی منباب بنمایۀ مار در فرهنگها و اساطیر گوناگون و جایگاه این موجود در ناخودآگاه تاریخی انسان، بیان کرد که مار موجودی است رازآمیز و رمزآلود که از گذشته در بسیاری از فرهنگها مورد احترام و ارزش بسیار بوده و علاوه بر این که باعث ایجاد ترس میشده، موجب برانگیختن تحسین و تعظیم نیز بوده است؛ از این نظریه میتوان چنین استنباط کرد که شاید این حس و رویکرد دوگانه نسبت به ضحاک نیز، رهاورد بعد مارگونۀ او باشد و این اسطوره در آغاز یک صورت ابتدایی از اساطیر مربوط به این جانور بوده است و بعد در طی اعصار با اضافه شدن لایههای بسیار به شکل نهایی خود، ضحاک ماردوش، در شاهنامه درآمده است.
گزارش: زینب قدسیفر