از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

جلسۀ هشتم بررسی شاهنامه از دیدگاه اسطوره‌شناسی عصبی-تکاملی در ساعت ۲۱ دوشنبه ۱۳ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ برگزار شد. این نشست‌ها با حضور دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات ام. اس ایران برگزار می‌شود و دبیر نشست، محمد بیانی دانشجوی دکتری ادبیات حماسی است.


دکتر مقدسی مثل همیشه سخنان خود را با ارائۀ یک خلاصۀ کلی از داستان شاهنامه و در این جلسه، داستان «جمشید» شروع کرد و پس از آن به تحلیل شخصیت او پرداخت. ایشان از دو منظر اساطیر هندی و اسطوره‌های ایرانی، داستان جمشید و گناه او را تشریح کرد: در سروده‌های ریگ ‌ودا و اساطیر هندی شخصیت جمشید همان شخصیت «یَم» است که همراه با خواهرش، «یَمه» نمونه‌های اولین انسانند. روزی یمه، یم را اغوا می‌کند و با او هم‌بستر می‌شود؛ حاصل این هم‌بستری مردمان جهانند و این معصیت، ریشه اصلی گناه در جهان و نخستین گناه است که بعدها با تغییرات بسیار به صورت گناهِ غرور و ادعای خدایی جمشید در شاهنامه مطرح می‌شود. دکتر مقدسی همچنین اشاره کرد که یکی از وجوه شایان توجه شخصیت جمشید، نقش او در تکوین هویت انسانی است، اوست که برای اولین‌بار مرگ را به جزئی از هویت انسانی تبدیل می‌کند و می‌میرد و در نهایت خودِ اوست که در اساطیر هندی پادشاه مرگ قلمداد می‌شود؛ ایشان همچنین افزودند که شاید بتوان پا را از این هم فراتر نهاد و ادعا کرد که معصیت عظیم جمشید در حقیقت همین پایه‌گذاری مفهوم انسان و هویت انسانی است و اوست که برخلاف داستان‌های دیگری مثل «گیل گمش» مرگ را نه یک فاجعه اندوهبار بلکه مایه و جوهر انسان بودن تلقی می‌کند و این واقعیت را به ما می‌نمایاند که انسان اگر نمیرد، دیگر انسان نیست.

گزارش: زینب قدسی‌فر