نشست علمی اینستاگرامی «اساطیر مانوی» در روز پنجشنبه بیستم شهریورماه ۱۳۹۹ به میزبانی قطب علمی فردوسی و شاهنامه و بهصورت زنده برگزار شد. مهمانان این نشست؛ دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور و دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی به ایراد سخنرانی دربارۀ «اساطیر و کیهانشناسی مانوی» و «اساطیر مانوی از دیدگاه اسطورهشناسی عصبی-تکاملی» پرداختند.
در آغاز محمد بیانی، دانشجوی دکتری ادبیات حماسی مختصری دربارۀ مانی و روش او در بنیانگذاری آیین مانوی سخن گفت. سپس به معرفّی مهمان برنامه دکتر اسماعیلپور پرداخت و از ایشان درخواست کرد تا سخنرانی خود را آغاز کند.
ابوالقاسم اسماعیلپور بحث خود را چنین آغاز کرد: «در حوزۀ کیهانشناخت مانوی باید توجّه داشت که این بخش از اساطیر مانوی بخش مهمی از ادبیات مانوی محسوب میشود. اساطیر مانوی و ادبیات مانوی مکمّل ادیبات فارسی است، بنابراین باید ریشههای اساطیر و کیهانشناخت مانوی را در گذشتۀ این اساطیر جستوجو کرد. کیهانشناختی مانوی ابتدا در کیش گنوسی ریشه دارد و باید عرفان گنوسی را مدّنظر قرار داد» و تأکید کرد «شاهنامۀ فردوسی و نوشتههای بعد از قرن چهارم و پنجم نشان میدهد که اساطیر را باید در ادبیات مانوی جستوجو کرد. اصل کیهانشناختی مانوی بر قلمرو روح است. آنچه مانی به ما اشاره میکند، اصالت دو بن نور و ظلمت است. او جهان اعلا را جهان نور و جهان مادی را جهان ظلمانی میداند».
وی در ادامه افزود «در کیهانشناخت مانی، اسطورهپردازی و تقدیس خدایان مانوی وجه تمایز جهانبینی او از دیگر فرقههای گنوستیک است. آنچه کیهانشناخت مانی را میسازد، مکاشفۀ دو بن و سه دوره است. آن دو بن، بن نور و ظلمت هستند». سپس به توضیحاتی دربارۀ دورههای سهگانۀ آفرینش پرداخت و و ضمن آن عنوان کرد که. مطابق این دیدگاه « هر انسان که به گنوس دست یافت، نور زندانی خود را آزاد میکند. این نور به ماه میرود، و پس از مدتی از ماه به خورشید انتقال مییابد. از خورشید به کهکشان و از کهکشان به بهشت نو میرود. آن نورها تاپایان جهان آنجا هستند».
عبدالرضا ناصر مقدسی سخنران بعدی این برنامه بود. ایشان با ذکر این نکته که «آیین مانی اگرچه آیینی نو محسوب میشده اما در آیین زرتشت، گنوس و بودا ریشه دارد. درواقع مانی بخشی از آموزههای آن آیینها را گرفته و در اساطیر تغییر ایجاد کرده است»، ادامه داد «ما به عنوان گونۀ انسان، آخرین کسانی هستیم که جهان را به این شکل تجربه میکنیم. بشر تحولات فراوانی را از سر گذراند تا به شکل امروزی رسید. تکامل بشر، دیگر تکامل بیولوژیک نیست، تکامل ما تکنولوژیک خواهد بود. درواقع انسان و ماشین با هم ممزوج میشوند و بیولوژی ما تبدیل به تکنولوژی خواهد شد. از دیدگاه اسطورهشناسی عصبی تکاملی، اساطیر مقولۀ ثابتی نیستند و با تکامل ما تکامل یافتند». ناصرمقدسی با اشاره به پیوند اساطیر با انسان امروزی و جهان معاصر ابراز کرد که «اگر بخواهیم همان تجارب مانوی را در جهان امروز داشته باشیم باید پردازشهای شناختی ما هم متفاوت باشد. از دیدگاه اسطورهشناسی عصبی-تکاملی، آگاهی مقولهای تکاملی است و از بین نمیرود بلکه تغییر مییابد و اجازه میدهد این پرسش را مطرح کنیم که اساطیر مانوی برای جهان امروز چه حرفی دارد. ما باید بنمایۀ آموزههای مانوی را دریابیم. بن مایۀ آموزههای مانوی ثنویّت نور و ظلمت و درواقع تضاد روح و ماده هست و از اینجا درمییابیم که آیین مانی برای ما چه دستاوردی خواهد داشت. اگر مانی در روزگار کنونی بود، نبرد نور و تاریکی در جهان درونی ما را مطرح میکرد و عرفان او برجسته میشد»، چنانکه «برخی افراد، از آموزههای اساطیر مانوی برای درمان بیمار استفاده میکنند. به اینصورت که بیمار از طریق اساطیر بتواند بر جنبههای تاریک درون غلبه پیدا کند».
گزارش: مژگان حسنپور