از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

مؤسسۀ خردسرای فردوسی در شامگاه 30 مرداد ماه 1399 در نشستی مجازی به بررسی و نقد کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه» تألیف دکتر فرزین غفوری پرداخت. این برنامه با حضور دکتر ابوالفضل خطیبی به‌عنوان منتقد و دکتر سجاد آیدنلو در ساعت 21 برگزار شد. میزبان این نشست محمد بیانی دانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بود.

در آغاز برنامه محمد بیانی توضیح کوتاهی دربارۀ کتاب و بخش تاریخی شاهنامه داد. سپس دکتر سجاد آیدنلو دانشیار دانشگاه پیام‌ نور ارومیه و پژوهشگر ادبیات فارسی نکات خود را مطرح کرد. پس از آن، دکتر فرزین غفوری نویسندۀ کتاب، دربارۀ این اثر نکاتی را مطرح کرد. در ادامه دکتر ابوالفضل خطیبی شاهنامه‌پژوه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی به نقد کتاب و همچنین بیان مزیت‌های آن پرداخت.


دکتر سجاد آیدنلو

دکتر آیدنلو از طریق ارتباط تلفنی سخنرانی گفت: «دکتر غفوری در این کتاب، ظرایف و دقایق تاریخی ارزشمند دورۀ انوشیروان در شاهنامه را استخراج و با مآخذ مهم و متعدد تاریخی مقایسه کرد‌ه‌اند. از نظر الگو و روش، کار ارزشمند دکتر غفوری را می‌توان دنبالۀ کار نولدکه در کتاب تاریخ ایرانیان و اعراب در زمان ساسانیان و کار شادروان علیرضا شاپور شهبازی در کتاب تاریخ ساسانیان انگاشت. مؤلف هم اشاره کرده است که حاصل 8 سال کار مداوم ایشان در زمان تحصیل ایشان است که درنهایت در قالب رسالۀ دکتری ابتدا در دانشگاه تهران از آن دفاع شد و بعد در شکل کتاب منتشر شد. یک نکتۀ مهم و فرضیۀ تازه در کتاب این است که فردوسی در سرایش بخش شهریاری انوشیروان از منبعی به نام الکارنامج فی سیره انوشروان استفاده کرده است. صرف‌نظر از اینکه این فرضیه قابل قبول است یا خیر؛ این مسئله نکتۀ مهمی را در مبحث مأخذشناسی شاهنامه روشن می‌کند. دربارۀ این موضوع مهم و دشوار مأخذشناسی شاهنامه با دو نظریه در میان شاهنامه‌پژوهان مواجه هستیم. جلال خالقی مطلق، ابوالفضل خطیبی و برخی دیگر از محققان معتقدند فردوسی در نظم شاهنامه صرفاً از شاهنامۀ منثور ابومنصوری استفاده کرده است، درمقابل نظریۀ دیگری که خود بنده به آن معتقد هستم اینکه احتمالاً فردوسی غیر از شاهنامۀ ابومنصوری که مأخذ اصلی او بوده، از منبع یا منابع منثور دیگری بهره برده است و انگارۀ دکتر غفوری دنبالۀ دیدگاه دوم است».


دکتر فرزین غفوری

دکتر غفوری ضمن تشکر از دکتر سجاد آیدنلو گفت: «پژوهشگران یکصد سال اخیر که دربارۀ خودزندگی‌نامۀ سیاسی خسرو انوشیروان در کتاب تجارب‌الامم مسکویه پژوهش کرده‌اند. تعداد زیادی از آنها به این نتیجه رسیدند که التاج فی سیره انوشیروان و الکارنامج فی سیره انوشیروان یک کتاب بودند و این کتاب منبع ویژۀ مسکویه در قسمتی از کتاب تجارب‌الامم بوده که خودزندگی‌نامه سیاسی خسرو انوشیروان نام گرفته است. من در پژوهش خودم به این نتیجه رسیدم که این فرضیه اشتباه است. مطالبی که در جزئیات اطلاعات تاریخی خودزندگی‌نامۀ سیاسی خسرو انوشیروان توسط مسکویه آورده شده، جزئیات درست در آنها هست؛ اما فردوسی و دینوری اطلاعی از این جزئیات دقیق که مسکویه آورده ندارند. از طرف دیگر جزئیات دقیقی که فردوسی آورده، مسکویه اطلاع ندارد. نهایت‌الارب و اخبارالطوال شورش انوشزاد را تاحدی متفاوت از فردوسی آوردند. بنابراین تقریباً با قاطعیت هرچه تمام‌تر به این نتیجه رسیدم الکارنامج که مخصوصاً سبک نگارشی کارنامه‌ها در دورۀ ساسانی بر دستاوردهای سیاسی یک پادشاه و پیروزی‌های او در جنگ متمرکز بوده، منبع فردوسی بوده است و منشأ گزارش برتر فردوسی مخصوصاً در مورد جنگ‌های انوشیروان بوده است».


دکتر ابوالفضل خطیبی در نقد کتاب

دکتر خطیبی در آغاز سخنان خود این سؤال را مطرح کرد که: «چرا جنبه‌های تاریخی شاهنامه مهم است؟ در پاسخ به این سؤال گفت: چون بخش تاریخی شاهنامه در دستگاه موبدان و دیوان‌سالاری ساسانی پرداخته شده و تکامل پیدا کرده است و رویدادهای دوران پادشاهان را می‌نوشتند و در خزانه نگهداری می‌کردند. این کتاب نمونۀ کم‌نظیری است که دورۀ مشخصی از شاهنامه، دورۀ خسرو انوشیروان را از دید تاریخی بررسی می‌کند و با روایات رومی و دورۀ اسلامی که منبعث از خدای‌نامه‌ها هستند، سنجیده است تا ارزش کار فردوسی و روایاتی که در آن آمده است، برای ما مشخص شود و در بسیاری از مواقع به کمک مورخان بیاید. دستاوردهای کتاب بسیار است، اما به چند مورد اشاره می‌کنم:

- روایات شاهنامه را با منبع عربی و بیزانسی سنجیده است. خصوصاً در مورد جنگ هبطالیان که ایرانیان در آن نقشی نداشتند و به این نتیجه رسیدند که روایت در شاهنامه اصیل است و روایات دیگر اصیل نیستند و دستکاری شدند.

- لقب بیدخش جانشین موقت شاه است. نمونۀ رام برزین در شورش انوشزاد نکتۀ مهمی است.

- انطاکیه و اندیوشهر که دو نام است برای یک شهر.

- شاهنامۀ ابومنصوری از مهم‌ترین منابع فردوسی بوده؛ اما من اعتقاد دارم فردوسی فقط یک منبع داشته و آن هم شاهنامۀ منثور ابومنصوری است.

- اگر بر روی عنوان دقت بیشتری می‌شد، بهتر بود».

دکتر فرزین غفوری در پایان نشست ضمن تشکر از دکتر خطیبی، توضیحاتی را دربارۀ برخی روایت‌های تاریخی دورۀ خسرو انوشیروان داد و به این نکته هم اشاره کرد که: «فردوسی به یک منبع خاص دورۀ انوشیروان دسترسی پیدا کرده و محتوا را به‌طور منسجم وارد شاهنامه کرده است. محتوای کتاب الکارنامج فی سیره انوشروان در شاهنامۀ ابومنصوری وجود نداشته و مطالبی که فردوسی دربارۀ پادشاهی خسرو انوشیروان آورده، در غررالسیر ثعالبی هم دیده نشده است. اجماع بین ایران‌شناسان است که ثعالبی از شاهنامه ابومنصوری استفاده کرده است؛ اما ثعالبی بسیاری از مطالب را در کتاب خود ندارد و بی‌اطلاع بوده است و بسیاری از جزئیات را فرو گذاشته که به 8 مورد می‌رسد».

این نشست مجازی به مدّت 100 دقیقه برگزار شد و در ساعت 22:40 دقیقه به پایان رسید.

 

گزارش: سمیّه کریمی‌پور