قطب علمی فردوسی و شاهنامۀ دانشگاه فردوسی مشهد در شامگاه 23 مرداد ماه 1399 در نشستی مجازی به معرفی و نقد کتاب «افسانههای پهلوانی ایران» تألیف دکتر حسن ذوالفقاری و دکتر بهادر باقری پرداخت. این برنامه که چهارمین نشست از سلسله برنامههای قطب علمی فردوسی و شاهنامه بود با حضور دکتر محمد جعفری قنواتی به عنوان منتقد کتاب در ساعت 21 برگزار شد. میزبان این نشست حامد مهراد دانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بود.
در آغاز برنامه حامد مهراد دربارۀ شکلگیری قصه توضیحاتی داد. سپس دکتر حسن ذوالفقاری استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس به معرفی کتاب پرداخت. دکتر محمد جعفری قنواتی پژوهشگر ارشد مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و فولکورشناس، پژوهشگر ادبیات عامه و داستانهای شفاهی دربارۀ اهمیت داستان در ادب عامۀ ایران مطالبی را بیان کرد و به نقد کتاب پرداخت. سپس دکتر ذوالفقاری و دکتر بهادر باقری دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی تهران و معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاههای خارج از کشور در وزارت علوم به برخی نقدهای دکتر جعفری قنواتی پاسخ دادند
.
سخنان دکتر ذوالفقاری دربارۀ معرفی کتاب
ذوالفقاری در معرفی کتاب گفت: «شکلگیری و نگارش این کتاب به سال 90 بازمیگردد که طرح مشترکی را در پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات و دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری دکتر بهادر باقری و تعدادی از پژوهشگران آغاز کردیم و در سال 96 به اتمام رسید اما به دلایلی متوقف شد و در سال 98 توسط نشر خاموش منتشر شد. هدف این کتاب معرفی افسانههای پهلوانی ایرانی است. طبیعتاً مقصود ما آثار داستانی، پهلوانی و حماسی بعد از شاهنامه و متأثر از شاهنامه، چه در حوزۀ حماسههای ملی و چه در حوزۀ حماسههای دینی، بوده است. 60 افسانه را معرفی کردیم و حوزۀ مطالعۀ ما افسانههای چاپ شده بودند.
در این میان حامد مهراد چند پرسش را مطرح کرد:
- آیا از میان آثار چاپ شده نیز دست به انتخاب زدید؟
- خیر. سعی کردیم تمام آثار چاپ شده را به جز سه چهار اثری که در سه سال اخیر منتشر شدهاند بیاوریم.
- در مورد حماسههای تاریخی چه نظری داشتید؟
- حماسه های تاریخی را نیاوردیم. ژانر مستقلی را معرفی کردیم. بنابراین فقط افسانههای پهلوانی مدنظر بودند.
- مرز بین افسانه و حماسه را با چه معیاری مشخص کردید؟
- حماسه نیستند. داستانهای بعد از شاهنامه و متأثر از افسانههای شفاهی میان مردم بوده است.
-بهمننامه را حماسه به شمار نمیآورید؟
- خیر. حماسههای پهلوانی که متأثر از قهرماننامههایی بوده که یک مقدار با سبک شاهنامه پیوند خورده و متأثر شدهاند. جنبههای فولکوریک دارند. فایده و هدف کار ما این بوده است که خلاصهای از داستان ارائه دادهایم و جنبههای ادبی، زبانی، مردمشناسی و داستانی را مشخص کردیم و همچنین زمینههای داستانی را معرفی کردیم . از اهداف اصلی طرح و خواستۀ پژوهشگاه این بود که زمینهای برای کسانی فراهم شود که در بسترهای هنری مانند تأتر، سینما، نمایش، پویا نمایی، ساخت بازیهای رایانهای فعالیت دارند و مواد اصلی آشنایی آنها با افسانههای پهلوانی باشد.
در ادامه حامد مهراد این پرسش را مطرح کرد که در کتاب یکصد منظومۀ عاشقانه فارسی، زال و رودابه، بیژن و منیژه را از بافت شاهنامه جدا کردهاید؛ آیا در این کتاب هم این جداسازی را انجام دادید؟
- خیر. اثر مستقل است و با تمام داستانهای پیوندی و داستانهای میانی همه در یک داستان است.
داستانها را به صورت الفبایی مرتب کردیم نه از نظر تاریخی، به این دلیل که خیلی از اینها تاریخ مشخصی ندارند. اصلاً ویژگی افسانههای شفاهی همین است. حدوداً میدانیم متعلق به چه دورهای هستند و بخش عمدۀ آنها در دورۀ قاجار بوده است.
- مکان تولید و سروده شدن را از نظر جغرافیایی بررسی کردید؟
- خیر. لازم هم نبود. با توجه به ویژگیهای زبانی، کلمات و دیگر موارد میتوان تا حدودی حدس زد. اما معلوم نیست روایتها متعلق به کدام مکان جغرافیایی بودند.
- با توجه به اینکه واژۀ ایرانی در عنوان کتاب آمده است، مرز ایران را زبان فارسی مشخص میکنید؟
- مراد جهان ایرانی است. زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آنها حاکم است.
پایان کتاب نمایه الفبایی دارد و اطلاعات دقیق هر داستان آمده است. امیدواریم این کتاب زمینهای برای تحقیقات بعدی پژوهشگران باشد».
سخنان دکتر محمد جعفری قنواتی و نقد کتاب
دکتر محمد جعفری قنواتی ضمن تشکر از دکتر یاحقی و قطب علمی فردوسی و شاهنامه به نویسندگان کتاب نیز تبریک گفت و در ادامه افزود: «موضوع تخصصی ژانرشناسی هنوز به عنوان یک موضوع جدی وارد مباحث ادب عامه یا فولکورشناسی ایران نشده است. برخلاف ادب رسمی ما همه داستانهای مهم ما منظوم هستند و داستانهای منثور به جز لطیفه، حکایات عارفان (مناقب عارفان)، داستانهای انبیاء که در متون تفسیری آمده است به مفهوم اخص کلمه به نثر در ادب رسمی نداریم. اینگونه داستانها تعدادشان زیاد است که بر اساس فهرستهایی که تدوین شدند فقط حدود پنج درصد از آنهام منتشر شدند. این موضوع قبل از هر چیز اهمیت سرزمین ایران و ایران فرهنگی را در ارتباط با داستان به طور اخص میرساند. ایران ما به دو جهت در زمینۀ داستان اهمیت جهانی دارد؛ یکی اینکه منشأ ابداع بسیاری از داستانهایی بوده که امروزه در سراسر جهان پخش هست و دوم اینکه ایران فرهنگی را در افسانهشناسی جهان با اهمیت میکند این است که ایران پل ارتباطی بین شرق و غرب بوده افسانههای شرق، هند و چین عمدتاً از طریق ایران به کشورهای مناطق عربی رفتند و از آنجا به اسپانیا و اروپا رسیدند. به رغم اهمیت داستان، تاکنون پژوهش نظری چندانی صورت نگرفته است به جز همین کتاب و قبل از انقلاب دکتر محجوب دو مقالۀ اساسی دربارۀ ادب عامه نوشته است. بنابراین اهمیت و جایگاه کتاب «افسانههای پهلوانی ایران» فوقالعاده روشن شد.
موضوعات مختلفی در داستانها از جمله؛ کوهها، درختان، عیاری، جوانمردی، ویژگیها و صفات پهلوانان، توصیف و بررسی نقش زنان در داستانها، بررسی نامها از زاویۀ دید اجتماعی، پادشاهان، کارگزاران، عشاق، پهلوانان، پیشهوران، مشاغل مختلف، ضرب المثلها ، سوگند، وجوه نمایشی داستانها، آداب ازدواج، سوگواری، جادو، گزارههای قالبی بررسی شدند و همۀ بنمایههای مختلف داستانها را استخراج کردند. چون نخستین کتاب در این زمینه است خالی از اشکالات نخواهد بود.
- برای نامگذاری کتاب، به نظرم بهتر بود عنوان افسانه انتخاب نشود چون افسانه تقریباً به یک ژانر معینی گفته میشود که عمدتاً به لحاظ حجمی کوتاه هستند و عمدتاً به زبان گفتاری نقل میشوند. تعداد داستانهایی که بررسی شدند داستان ادب عامه نیستند اگرچه عنوان کتاب ناظر بر داستانهای ادب عامه نیست اما از محتوای کتاب نویسندگان در نظر داشتند داستانهای ادب عامه را بررسی کنند یا حداقل من چنین برداشتی کردم.
-تعدادی از داستانها از جمله؛ بهمننامه، کوشنامه، اسکندرنامه نظامی، آیینه اسکندری و خردنامه جزء داستانهای ادب عامه نیستند.
-تعدادی از این داستانها وجوه عشقیشان برجستهتر است مانند فلک نازنامه تا حدودی عاشقانه هست.
-رستمنامه داستان مستقلی نیست. به دورۀ رواج چاپهای سنگی و از دل طومارهای نقالی استخراج شده و رستمنامه نامیدند. در ویژگیهای این داستانها که بررسی کردند تعدادی ویژگیهای اخص داستانهای پهلوانی نیستند و ویژگیهای عام ادب عامه هستند. مثل تکرار، خرق عادت، استقلال اپیزودها اینها در تمام داستانهای ادب عامه وجود دارد. مخصوص داستانهای پهلوانی نیستند.
-عیاری را که بررسی کردند به نظرم خیلی خوب بود که به انحطاط عیاری در داستانهای متأخر اشاره میکردند .
-به تفاوت جادو در داستانهای کهن ایرانی با داستانهای متأخر که عمدتاً از فرهنگ سامی متأثر هستند اگر اشاره میکردند خوب بود.
-رویینتنی را به عنوان ویژگی داستانهای پهلوانی بررسی کردند. به نظرم بهتر بود در برخی داستانها مطرح شود چون در سه چهار تا داستان هست.
بهرغم همۀ اینها این کتاب امکان پژوهش در زمینه ژانرشناسی داستانهای ادب عامه را فراهم میکند و به نویسندگان کتاب تبریک عرض میکنم».
سخنان دکتر حسن ذوالفقاری در پاسخ به نقد کتاب
«دربارۀ نامگذاری کتاب بحث مفصل است. افسانه الزاماً نمیتواند کوتاه باشد، افسانههای بلند هم داریم. میتوانید به مدخل دانشنامۀ فرهنگ مردم در ذیل ادبیات داستانی که خودم نوشتم مراجعه کنید آنجا با استدلالهای کافی طبقهبندی کردیم. در واقع اصل طرح ما رمانس بود. رمانسهای فارسی که از سمک عیار شروع میشود تا دورۀ قاجار. آن چیزی که نزدیک به داستان رمانسگونه هست آمیزهای از عشق و پهلوانی هست. اینها مثل دو کفۀ ترازو هستند. یا کفه عشق سنگینی میکند یا کفۀ پهلوانی. داستان فلکنازنامه جنبۀ عاشقانه دارد به طوری که منظومۀ عاشقانه است اما ابعاد حماسی آن خیلی زیاد است. ما هیچ تأکیدی بر عامیانه بودن افسانههای پهلوانی نداشتیم بلکه جنبههای مردم شناسی، زبانی و... را استخراج کردیم. میخواستیم ژانر پهلوانی را برجسته کنیم و بخش عمدۀ آن جنبههای عامیانه دارد. زیرساخت تمام حماسههای ما ادب شفاهی هست.»
سخنان دکتر بهادر باقری در پاسخ به نقد کتاب
دکتر بهادر باقری در آغاز به پرسش حامد مهراد تحت این عنوان پاسخ داد: «چه شد که جنابعالی پا به عرصۀ ادبیات عامه گذاشتید؟». من از چند سال قبل از این همکاری، کتاب «فرهنگنامهی داستانهای متون ادب فارسی» که دکتر پارسانسب در دانشگاه خوارزمی و دکتر ذوالفقاری مشغول آن بودند و من افتخار همکاری در آن طرح را داشتم. افتخار نصیبم شد و از محضر ایشان آموختم و فرصت بسیار مغتنمی بود. افسانههای پهلوانی یا داستانهای پهلوانی برای اولین بار با این دقت و ظرافت دیده شده است. قبل از چاپ کتاب، ده مقاله از آن استخراج کردهایم و به چاپ رساندیم.
در داستانهای رسمی کلان گفتارها و گفتمان رسمی و مورد تأیید حکومتها و ارباب قدرت را میبینیم اما وارد داستانهای مردمیتر که میشویم مثل افسانههای پهلوانی خرده گفتمان دیگری را میبینیم که معمولاً مغلوب بودند و جایی برای ظهور و بروز پیدا نمیکردند اما در این افسانهها مجالی برای ظهور پیدا میکنند.
در این میان حامد مهراد پرسشی را مطرح کرد: در فرمایشات خود فرمودید افسانههای پهلوانی یا داستانهای پهلوانی این «یا» یعنی ایراد دکتر جعفری را پذیرفتید؟
- نظر دکتر ذوالفقاری را صائبتر میدانم. به این دلیل که ایشان دربارۀ تقسیمبندی این موضوعات و هم کارهای قبلی که انجام دادند و هم مدخلی که در دانشنامه در تقسیمبندی و ژانرشناسی داستانهای عامیانه نوشتند. عنوان افسانههای پهلوانی باید دقیقتر باشد. تنوع و رنگارنگی شخصیتها ،قصهها و ماجراهای سرگرمکننده و خیلی از جنبههای مردم شناختی در این داستانها است که واقعاً ناشناس مانده و بیان نشده است.
رستمنامه روایت عامیانهای از داستان رستم است. در زمانهایی این داستانها به نوعی طرد میشدند و ضداسلام تلقی میشدند و قشر سنتی و مذهبی جامعه میخواستند داستانهای دینی را پررنگتر جلوه بدهند و این داستانها را به حاشیه برانند. و یا جلوی فعالیت نقالان و علاقهمندان به داستانهای حماسی را میگرفتند. رستمنامه به نوعی پیوند و آشتی بین داستان حماسی و داستان دینی و یا افسانههای ملی و افسانههای دینی برقرار میکند. جنبههای حماسی به نوعی در نگاه عامه بازتولید میشوند و رنگ دیگر پیدا میکنند و از این نظر بود که رستمنامه را جز افسانههای پهلوانی قرار دادیم.
در پایان حامد مهراد پرسشی را مطرح کرد: پهلوان در ناخودآگاه ذهن ایرانی ویژگیهای مثبت دارد اما در کوشنامه جنبههای منفی دارد که به آن ضدقهرمان میگوییم آیا میتوان از واژۀ ضدپهلوان هم استفاده کرد؟
- قهرمان قدرتمند، زیبا و باایمان است. به گنج یا دختر پادشاه میرسد و تلاش میکند اما در داستانهای مدرن و پست مدرن قهرمان ناامید، منزوی، طردشده و بیمار است و هدف را گم کرده و جنبۀ مثبت ندارد و به این شکل در داستانهای حماسی قدیم نداریم. اما توسعاً و با تساهل و تسامح با ویژگیهایی که از پهلوان حماسی داریم، کوشنامه را در این تقسیمبندی قرار میدهیم».
این نشست مجازی به مدت 82 دقیقه برگزار شد و در ساعت 22:22 به پایان رسید.
گزارش: سمیّه کریمیپور