مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی همزمان با سالگرد درگذشت استاد مرشد ولیالله ترابی، نقال، طومارنویس و پردهخوان پیشکسوت ایرانی، نشستی را با عنوان «زگفتار دهقان» به مناسبت بزرگداشت نام و نکوداشت یاد وی برگزار کرد. این برنامه روز یکشنبه 12 مرداد ماه 1399 از صفحۀ اینستاگرام خردسرای فردوسی به صورت زنده پخش شد. میزبان نشست آقای حامد مهراد دانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بود.
در آغاز برنامه میزبان نشست، توضیحاتی را دربارۀ پیشینۀ نقالی در ایران بیان کرد. سپس خانم فاطمه حبیبیزاد با نام هنری گردآفرید، بانوی نقال ایرانی و شناختهشدهترین شاگرد استاد ترابی به ذکر خاطرات پرداخت و همچنین نقلی از «تازیانۀ بهرام» را اجرا کرد. سپس دکتر حسن ذوالفقاری استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات عامه، دربارۀ نقالی و شاهنامهخوانی و تفاوت این دو سخن گفت. در پایان دکتر فرزاد قائمی استادیار دانشگاه فردوسی مشهد و پژوهشگر ادب حماسی و طومارهای نقالی به سخنرانی دربارۀ متون نقالی پرداخت.
ذکر خاطرات و اجرای نقل سوگحماسۀ بهرام توسط بانو گردآفرید
بانو گردآفرید که از لسآنجلس در نشست شرکت داشت ضمن تشکر از دکتر محمدجعفر یاحقی برای برگزاری این نکوداشت و دعوت ایشان به ذکر خاطرات خود پرداخت: « تمام سالهایی که در تهران زندگی کردم از همان سالهای دانشجویی در خدمت مرشد ترابی بودم. بعد از آشنایی با سبک نقالی مرشد ترابی با شیوههای مختلف نقالی و داستانگزاری و شاخههای آن در سراسر ایران آشنا شدم. من با مرشد ترابی به پاتوقها و قهوهخانههای مختلف تهران از جمله؛ قهوهخانۀ آذری، قهوهخانۀ تخت جمشید و قهوهخانۀ دوستان امام علی در شهر ری میرفتم. در محلات مختلف تهران پای نقل و پردهخوانی ایشان مینشستم. مرشد ترابی از من بسیارحمایت میکردند». حامد مهراد پرسشی با این عنوان مطرح کرد: «امروزه پرورش نقالان از سن کودکی و نیز نقالی بانوان رونق گرفته است ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟» ایشان در پاسخ به این پرسش گفت «23 سال پیش که من نقالی را شروع کردم شرایط بسیار متفاوت بود. ورود به زورخانه چه در تهران و چه در اصفهان اتفاقی نو بود. از بین کتابهای طومار فقط طومار هفت لشکر، طومار کهن نقالی و مشکیننامۀ مرشد ترابی بود و فضای جامعه برای پذیرش این موضوع متفاوت بود. اما امروزه بانوان و علاقهمندان به راحتی به فعالیت میپردازند و دسترسی به طومارها بسیار آسان است». در پایان سخنرانی، ایشان به نقل سوگحماسۀ بهرام از نسخۀ طوماری متأثر از مرشد ترابی پرداخت.
سخنان دکتر حسن ذوالفقاری دربارۀ نقالی و شاهنامهخوانی
«نقالان میراثداران ادبیات داستانی، افسانهها، قصهها و ادبیات حماسی ما هستند. نقالان، نقل سه گونه داستان پهلوانی و حماسی، دینی مذهبی و تاریخی میکردند. نقال با نثر و سخن آمیخته به شعر نقالی میکرد. در زورخانهها، قهوهخانه خانهها، محافل و تکایا به اجرای میپرداختند. اصولاً نقالان پیشخوانی داشتند و نقال باید میتوانست با بیان جذاب و گیرا، حالات و رفتار خود، قدم زدنها و کمانکشیها جذبه ایجاد کند. اما شاهنامهخوانان از روی شاهنامه میخواندند، حال به صورت ایستاده یا نشسته در محافل خصوصی یا عمومی. نقالان چرا در کنار شاهنامهخوانان به وجود آمدند؟ شاهنامهخوانی کار دشوارتری بود و برای همه مقدور نبود و شاید فهم شاهنامه برای مردم عادی هم مقدور نبود. اما نقالان با زبان سادهتر، آب و تاب بیشتر، حواشی و حرکات بر اساس طومارهایی که در ذهن داشتند نقل میکردند». دکتر ذوالفقاری در پایان هم خبر مسرتبخشی را اعلام کرد و گفت: رشتۀ تحصیلی نقالی و قصهگویی را راه اندازی میکنیم.
سخنرانی دکتر فرزاد قائمی دربارۀ متون نقالی
« قدمت طومارها 200-300 سال بیشتر نیست اما متون عامیانه در قالب رمانس عاشقانه- قهرمانانه از قبل دورۀ صفویه بودهاند. سنت مکتوب کردن روایتهای عامیانه در ایران در مقایسه با اروپا سابقۀ بیشتری دارد و از دورۀ صفویه شدت میگیرد و از دورۀ صفویه تا قاجار به نوعی هویت آنچه که به عنوان متن نقالی میشناسیم شکل میگیرد. طومارهای اولیه به شدت به زبان محاوره نزدیک بودند و به تدریج و نسل به نسل صاحب نوعی نثر، حدواسط نثر دیوانی و نثر محاوره میشوند و در دورۀ قاجار صاحب ژانر میشوند. نقالان عموماً بیسواد بودند و طومارها مربوط به استادان بزرگ نقالی میشد که به آنها مرشد میگفتند. طومارها از دو جهت قابل تقسیمبندی هستند. طومارهای جامع و طومارهای منفرد و از نوع جهت استفاده، طومار نقالخوان و مرشدنویس». در ادامه دکتر قائمی توضیحات کوتاهی درباره تقسیمبندی ارائه دادند و حامد مهراد دو پرسش را مطرح کرد.
1.آیا باید طومارنویس بیسواد را بر طومارنویس باسواد ترجیح دهیم؟
نقال داستان را در سینه حفظ میکرد. بیسوادی بخشی از ذات هنر او بود. ذات داستان عامیانه این است که از ذهنی به ذهن دیگر با خلاقیت راوی ترکیب شود. به همین جهت تحریرهای بسیار متنوعی وجود دارد.
2.طومارها بخشی از ادبیات عامیانه هستند؛ اما آیا ادبیات عامه را از این روی که برای عوام تولید میشوند عامه مینامیم یا به این دلیل که توسط عوام تولید میشوند؟
ادبیات عامیانه اصل بر بنیاد مخاطب دارد. مخاطب عام هست و راوی هم از دل عام بیرون میآید. عظمت و شکوه ادبیات کلاسیک مرهون ادبیات عامیانه است. ادبیات عامیانه در مقابل ادبیات کلاسیک که طومارها و نقالی جزئی از آن است به شدت بیپردهاند.
این نشست مجازی پس از 90 دقیقه و در ساعت 22:30 به پایان رسید
گزارش: سمیّه کریمیپور