از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

ندانی که ایران نشــــست منست

جهان سر به سر زیر دست منست

فردوسی

 

قطب علمی فردوسی و شاهنامۀ دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی در نشستی مجازی نقد و بررسی کتاب «آذربایجان و شاهنامه» تألیف دکتر سجاد آیدنلو را برگزار کرد. این برنامه دومین نشست مجازی از سلسله برنامه‌های قطب علمی فردوسی و شاهنامه بود که در روز پنج شنبه 9 مرداد ماه 1399 در ساعت 21 و به مدت 60 دقیقه از صفحۀ اینستاگرام قطب علمی شاهنامه و فردوسی به صورت زنده پخش شد. میزبان این نشست آقای حامد مهراد دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بود.

آغاز برنامه دکتر محمدجعفر یاحقی مدیر قطب علمی فردوسی و شاهنامه، مدیر مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد سخنانی را در رابطه با کتاب و مؤلف بیان کرد. سپس دکتر سجاد آیدنلو دانشیار دانشگاه پیام نور ارومیه، پژوهشگر ادبیات فارسی و مؤلف کتاب از طریق خطوط تلفن سخنان خود را مطرح کرد و در پایان دکتر میلاد عظیمی استادیار دانشگاه تهران به نقد کتاب پرداخت.


سخنان دکتر محمدجعفر یاحقی

پس از خیرمقدم و سخنان آغازین میزبان این نشست، دکتر محمدجعفر یاحقی سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد: «من هم در آغاز، درگذشت استاد دکتر بدرالزمان قریب را که انسان شایسته و دانشمندی بود تسلیت عرض می‌کنم. سغدی‌شناسی با مرگ او در کشور ما غریب شد. در عرصه‌های ایران‌شناسی به طور عام و سغدی‌شناسی به طور خاص جای ایشان بسیار خالی خواهد بود. سال‌ها در فرهنگستان در خدمت ایشان بودیم و از اخلاق خوش و دانش وافر ایشان بهره‌مند بودیم. حقیقتاً مرگ ایشان برای فرهنگستان، دانشگاه تهران و جامعۀ علمی کشور ضایعۀ جبرا‌ن ناپذیری خواهد بود به روان پاک ایشان درود می‌فرستیم».

دکتر یاحقی در ادامۀ سخنان خود دربارۀ شاهنامه و کتاب «آذربایجان و شاهنامه» بیان کرد: «شاهنامه کتاب بزرگی است به بزرگی نه تنها ایران بلکه به بزرگی قوم آریایی. محدودۀ جغرافیایی شاهنامه بسیار وسیع است و تمام مناطق قوم آریایی را دربر‌می‌گیرد. همچنین محدودۀ قومی و نژادی شاهنامه وسعت فراگیری دارد. اقوام، قبایل و گروه‌های مختلفی را در خود دارد و به گونه‌ای در دامن خود جای داده است که همه فکر می‌کنند شاهنامه کتاب آن‌ها است. آذربایجان یکی از نخستین سرزمین‌هایی است که فرهنگ ایرانی در آن قوام گرفته است و زبان ایرانی و فارسی در آن به رشد خود رسیده است. بخشی از ایرانویچ، نوروز جمشیدی و کاوه به روایتی در آذربایجان بوده است. ارتباط زردشت با دریاچۀ ارومیه وآتشکدۀ آذرگشنسب، ارتباط آیین زردشتی با آذربایجان را نمایان می‌کند. بخش خوب این کتاب، نقد منصفانه آرای منتقدان غیرمنصف آذربایجانی نسبت به شاهنامه است. «آذربایجان و شاهنامه» از موفق‌ترین پژوهش‌هایی است که دربارۀ شاهنامه صورت گرفته است و شایستگی بالایی در میان پژوهش‌های شاهنامه‌شناسی به دست خواهد آورد».


سخنان دکتر سجاد آیدنلو مؤلف کتاب «آذربایجان و شاهنامه»

در آغاز ارتباط تلفنی، حامد مهراد سؤالی را تحت این عنوان از دکتر سجاد آیدنلو پرسید: «شما هجده سال برای تألیف کتاب زمان صرف کردید و در این مدت دو ماه که از انتشار کتاب می‌گذرد بازتاب‌ها و واکنش‌های مخاطبان شما چه بوده است؟ ».

دکتر سجاد آیدنلو در آغاز سخن ضمن تشکر از استادان حاضر در این برنامه و قدردانی از قطب علمی فردوسی و شاهنامه برای برگزاری نشست نقد کتاب، این برنامه را به روان پاک دکتر بدرالزمان قریب تقدیم کرد و در پاسخ به سؤال میزبان گفت: «خوشبختانه توجه به این کتاب در فضای مجازی تا جایی که دوستان به من نشان دادند قابل قبول و در خور اعتنا بوده است. پیش از جلسۀ شما که در مشهد زحمت کشیدید، برنامه‌ای را دوست عزیزم آقای رضا کدخدازاده در ارومیه ترتیب دادند که آقای دکتر رنجبر درخشی‌‌لر از تبریز مهمان آن برنامه بودند و در تبریز آقای دکتر رنجبر درخشی‌لر برنامه‌ای را برگزار کردند که شاهنامه‌شناس برجسته دکتر خطیبی در آن برنامه حضور داشتند. همچنین دکتر میلاد عظیمی یادداشتی بسیار لطف‌آمیز و ذره‌پرورانه درکانال تلگرامی خود منتشر کردند که بسیار پربیننده و پر‌ اقبال بوده است».

در ادامۀ سخنان دکتر سجاد آیدنلو به دو نکته مهم اشاره کرد: «یک نکتۀ مهم که در مقدمه به تأکید نوشتم این است که در این یک ماه از هر دو گروه شاهنامه‌دوستان و نیز بزرگواران علاقه‌مند به مسائل آذربایجان و زبان و ادبیات ترکی اظهار‌نظرهایی در فضای مجازی منتشر کردند که متأسفانه هیچ کدام از دوستان عزیز و قابل احترام کتاب را به شکل کامل نخواندند و احساس بنده این است اظهار‌نظرها صرفاً بر اساس عنوان و روی جلد کتاب بوده است. در این کتاب که حدود800 صفحه است سهو و خطاهای متعددی علمی وجود دارد و در این هیچ تردیدی نیست اما تقاضای مؤکد من از همۀ علاقه‌مندان به مسائل شاهنامه، ایران، آذربایجان و زبان و ادبیات ترکی این است که ابتدا کتاب را از آغاز تا پایان بخوانند و بعد از مطالعۀ دقیق و کافی اظهار‌نظر بکنند و نقد بنویسند. اگر مستند بر دلایل و شواهد علمی باشد قطعاً با نهایت تواضع خواهم پذیرفت. و مسئلۀ دوم در پایان مقدمۀ کتاب، بنده پیشنهادی را مطرح کرده‌ام که موضوع کتاب آذربایجان و شاهنامه را با تغییراتی در فصل‌بندی‌ها به اقتضاء موضوع در‌بارۀ سایر مناطق و استان‌های ایران کار کرد. یعنی ما می‌توانیم کتاب‌هایی با عنوان خراسان و شاهنامه، اصفهان و شاهنامه، فارس و شاهنامه و... با همین عنوان مشابه داشته باشیم. منظور بنده از این پیشنهاد چیست؟ بیش از اینکه منظور نظر من جایگاه آن منطقه و ناحیه در شاهنامه باشد. منظور بنده جایگاه هزار سالۀ شاهنامه و فردوسی در آن منطقه است. اهمیت موضوع این است وقتی به صورت تخصصی و مستقل این مباحث را بررسی می‌‌کنیم هزاران شاهد و سند جدید که قبلاً مورد توجه نبوده است دربارۀ چگونگی حضور و نفود هزارسالۀ شاهنامه در جهات گوناگون زندگی فرهنگی، اجتماعی و ادبی مردمان آن منطقه عیان خواهد شد».


سخنان دکتر میلاد عظیمی، منتقد کتاب

حامد مهراد با این پرسش که: «کتاب «آذربایجان و شاهنامه» به چه نیازی در جامعۀ امروز ما پاسخ می‌دهد؟» از دکتر میلاد عظیمی دعوت به سخنرانی کرد.

«"به نام خداوند جان و خرد" کتاب دکتر آیدنلو کتاب بسیار خوب و مطبوعی است. شاهنامه برای ایران کتاب خیلی مهمی است کتاب کتاب‌های ما است. «کتاب آذربایجان و شاهنامه» دلبستگی مردم آذربایجان در طول این هزار سالی که از نظم شاهنامه می‌گذرد را نشان می‌دهد. مهم‌ترین کتاب در ساختن هویت ملی ایران است. به همین دلیل شاهنامه هم دوستان فراوانی دارد و هم منتقدان، مخالفان، بدخواهان و دشمنان بسیاری دارد. بخشی از معاندان و مخالفان تندرو فردوسی شاید شدید‌الحن‌ترین مخالفان فردوسی در خطۀ آذربایجان خصوصاً در این 100 سال اخیر بودند و دربارۀ شاهنامه و فردوسی متأسفانه بی‌لطفی‌های فراوان کردند. آیدنلو در این کتاب سعی کرده به این شبهه‌ها و جفاها که دربار‌ۀ فردوسی شده پاسخ بدهد».

دکتر میلاد عظیمی افزود: «اما موضوع «آذربایجان و شاهنامه» یک موضوع علمی و ادبی صرف نیست بلکه یک مسئلۀ اجتماعی است و متأسفانه با سیاست و سیاست‌زدگی آمیخته شده است که این مسئله پیوند مستقیم با منافع ملی، تمامیت ارضی، یکپارچگی کشور ما و انسجام ملی دارد.کسانی که مخالف زبان فارسی و مخالف ایران به هر دلیلی به فردوسی به عنوان نماد ایرانیت و مهم‌ترین کسی که در زنده نگه داشتن فارسی نقش داشته است و هنوز هم زنده است. به شاهنامه حمله می‌کنند. ضروری است کسی به این اتهامات و شبهه‌‌ها جواب علمی، مستند، معتدل، پخته و محققانه بدهد و در دام عواطف و اغراض نیفتد و هیچ‌کس شایسته‌تر از سجاد آیدنلو برای پاسخ دادن علمی، معتبر و معتدل وجود نداشته است».


در ادامه حامد مهراد دو پرسش از دکتر میلاد عظیمی کرد: «من دکتر آیدنلو را به عنوان پژوهشگر منصف می‌شناسم و شما را هم به عنوان یک پژوهشگری که با کسی تعارف ندارد. این همه تعریف کردن از آقای آیدنلو و کتاب ایشان این سوال را ذهن من متبادر می‌کند اولاً این کتاب مگر چه تازگی‌های دارد؟ و پرسش دوم آنکه آقای آیدنلو این کتاب را برای کسانی نوشتند که احتمالاً این کتاب را نخواهند خواند پس این کتاب چطور می‌خواهد اثر بگذارد؟ و اثرش چه خواهد بود؟» در پاسخ به سؤال دکتر عظیمی افزود: «ایشان بیشترین اشراف را به دلالت نوشته‌هایش بر تمام مباحث شاهنامه دارد. دوم محقق به تمام معنی است. فروتن و امانت‌دار است و به صورت علمی کار میکند. مؤدب و معتدل است. مستند سخن می‌گوید. پخته است. حرفی اگر اشتباه گفته باشد می‌پذیرد. این ویژگی‌ها کمتر در کسی جمع می‌شود و یک ویژگی مهم آیدنلو این است که خودش آذربایجانی است. این کتاب را به آذربایجانی‌های حق‌طلب فرهیخته‌ای که هم به زبان فارسی و ایران علاقه دارند و هم به زبان ترکی و فرهنگ بومی خودشان تقدیم کرده است. بخش آخر که به شبهه‌های محققان آذربایجانی پاسخ داده است آسیب‌شناسی کرده وشبهه‌ها و حمله‌ها را با احترام و به صورت علمی پاسخ داده است. شک نکنید همیشه فردوسی، شاهنامه، آذربایجان، دلبستگی ایرانیان به فردوسی، پیوند شاهنامه و آذربایجان و کسانی که بخواهند به فردوسی حمله کنند همیشه خواهند بود. "بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان/ میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد" آذربایجان پر از جوان حق‌طلب و جوینده است. از دکتر آیدنلو تقاضا دارم دربارۀ اینکه فردوسی و شاهنامه ضد ترک‌ها است یک چکیده‌ای از صحبت خودشان را بگویند».

در پایان نشست، حامد مهراد با نویسندۀ کتاب ارتباط برقرار کرد و ایشان ضمن سپاسگزاری در سخنان کوتاهی درخواست دکتر عظیمی را پاسخ داد: « ترکان بنابر دلایلی که در کتاب توضیح داده شده است در شاهنامه با تورانیان یکسان انگاشته شده‌اند. اما بر دو نکته تأکید می‌کنم. با اینکه در شاهنامه تورانیان ترک هم نامیده شدند و ترکان دورۀ تاریخی، دشمن و جبهۀ مقابل ایران هستند هرگز سیمای کاملاً تاریک و منفی عرضه نشده بلکه فردوسی با آن اعتدالی که خودش توصیه کرده و با استفاده از منابع منثوری که داشته ویژگی‌های نیک و مثبت تورانیان و ترکان را در قالب داستان‌ها و شخصیت‌ها بیان کرده است که 15 مورد از این ویژگی‌ها را فهرست کردم و در مقابل انتقادهایی که ترکان و تورانیان علیه ایرانیان به اقتضای موقعیت داستان‌ها در مقام دشمن دارند آن‌ها را هم فردوسی مطرح کرده است. اگر فردوسی متعصب بود صرفاً باید سیمای مثبتی از ایرانیان و سیمای منفی از تورانیان و ترکان را به دست می‌داد. نکتۀ پایانی ترکان و تورانیان مذکور در شاهنامه هیچ ربط و پیوندی با آذربایجان و اهالی آذربایجان ندارند».

این نشست مجازی، پس از 60 دقیقه و در ساعت 22 پایان یافت.

 

گزارش: سمیّه کریمی‌پور