از سخن‌های دیرینه: هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

جمال رحمتی متولد سال ۱۳۵۱ در شهر زنجان، فارغ‌التحصیل رشتۀ گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناس ارشد انیمیشن از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر، کاریکاتوریست و برنده چندین جایزه بین‌المللی است. او با انیمیشن طنز هفت‌خوان کرونایی سراغ شاهنامه و رستم رفته است. با او گفت‌وگویی صمیمانه انجام داده‌ام که در زیر می‌خوانید:


- آقای رحمتی داستان ورود شما به دنیای کاریکاتور به چه صورت بود؟

- تا سال 71 قبل از اینکه بخواهم کاریکاتوریست شوم، نقاش بودم و نقاشی را درس می‌دادم. در آن زمان وقتی بیست سالم بود، نقاشی را آموزش می‌دادم. به همسر آینده‌ام که آن زمان هنرجوی بنده بودند، علاقه‌مند شدم. سوال ایشان دربارۀ اینکه من کاریکاتور هم کار می‌کنم یا نه؟ باعث شد سراغ این کار بروم و تا جلسۀ آینده کاریکاتور کار کنم تا کارهایم را نشان بدهم با اینکه تا قبل از آن سوال، کاریکاتور نکشیده بودم. این باعث شد تمرینات زیادی انجام بدهم و نهایت توان خود را در این کار بگذارم تا کارهای درجه یک و عالی را ارائه بدهم. این داستان ورود من به دنیای کاریکاتور بود. در ادامه برای بهتر و بیشتر دیده شدن کارهایم پیش ایشان و خوانواده‌شان وارد مطبوعات شدم، طراح "دنیای سخن" شدم و کارهایم چاپ شد.


- دغدغۀ هنری و شخصی‌تان در زمینۀ کاریکاتور چیست؟

- دغدغۀ هرکس در کارهایش نمود پیدا می‌کند . اگر اکثر کارهای من را ببینید، شامل طنز سیاه می‌شود، یعنی نوعی از طنز که سعی دارد بخنداند، ولی بیشتر از خنداندن قصد گفتن سخن و تحلیل در مورد مسائلی که در موردش دارد حرف میزند، را دارد. عمدتا سلیقۀ من، مطبوعاتی نیست. دوست دارم کارهایم زمان و مکان نداشته باشند و در هر زمان و مکانی معنی داشته باشند. به همین خاطر عمدتا موضوعاتی برای من جلب توجه می‌کند که این خصوصیت را داشته باشد. جنگ،فقر و خیلی چیزهای شبیه به این که جهان شمول هستند.

- معمولا سوژه ها را برای به تصویر کشیدن کاریکاتور چطور انتخاب می‌کنید ؟

- معمولا اگر هر طراح یا کارتونیستی، تحلیل و مطالعه‌ای در مورد اتفاقات اطرافش داشته باشد، خود به خود در مواجهه با اتفاقات و مسائل مختلف تحلیل در ذهنش می‌چرخد و در مورد ما کارتونیست‌ها با تصویری کردن آن موضوع اتفاق می‌افتد. من سوژه‌هایم را به طور ناخودآگاه پیدا می‌کنم. معمولا با دیدن یک تصویر، فیلم، خواندن مطلب یا شنیدن خبری ذهنیت پیدا می‌کنم و کارم را انجام می‌دهم.

- چرا سراغ شاهنامه رفتید و آن را با دغدغۀ روز جامعه یکی کردید و به نوعی شخصیت اسطوره‌ای چون رستم را در دنیای امروز آوردید؟

- مشکلی بزرگ و سراسری در کشور و فراتر از آن در دنیا رخ داده بود. من ایرانی‌ام و طبیعتا سراغ اسطوره‌ها و قهرمانان کشور خودم می‌روم. قهرمانی که قرار است الگوی ما برای نجات باشد. همیشه برخوردی جدی با شخصیت رستم شده بود و من برای انیمیشنم آن را انتخاب کردم و می‌دانستم ممکن است واکنش های مخالف اتفاق بیفتد.اما من فکر کردم بهترین انتخاب رستم و هفت خوانش است چون برای گذران این اتفاقِ سخت باید همانند هفت خوان از مراحل مختلف رد شد تا به پیروزی رسید.

- دلیل شما برای انتخاب هفت‌خوان کرونایی چی بود؟

- در نظر داشتیم به این اشاره کنیم که کرونا هم هفت‌خوانی از جنس امروزی است با فراز و نشیب‌های نهان و غیرقابل پیش‌بینی.

- استادان متخصص در زمینه حماسه و شاهنامه و دوست‌داران شاهنامه، واکنش خاصی داشتند؟

-در این زمینه من چند واکنش مثبت از کسانی که متخصص این کار و ادبیات خوانده بودند، داشتم. عنوان کردند این کار برخورد جدیدی به شاهنامه است وباعث شده نسل جدید بیشتر آشنا بشوند. البته برخوردهای منفی هم داشتم ،که اشاره می‌کنم.

- چه سنی از مخاطبان شما بیشتر از این کار استقبال کردند؟

بیشتر مخاطبان من از کودک تا بزرگسال واکنش‌های خیلی خوب به این کار داشتند. در واقع هم بزرگترها به کار می‌خندیدند و هم کودکان دوستش داشتند. واکنش بزرگترها را در دنیای مجازی، تماس‌ها، پیام‌ها و رودررو می‌دیدم. در مورد کودکان هم، از مادرها پیام می‌گرفتم که قسمت بعدی هفت خوان کرونایی چه زمانی می‌آید، پسر یا دختر من عاشق این مجموعه است و اتفاق‌های دیگر از این دست.

- برای ساخت این انیمیشن از چه کسانی در حوزۀ ادبیات و شاهنامه کمک گرفتید؟

- برای این کار چون انیمیشن طنز بود، اطلاعات کلی و عام، چیزی که خودم خوانده بودم کفایت می‌کرد.و حتما برای کارهای جدی و وفادار به متن داستان اصلی حتما با متخصصین و کارشناسان این حوزه مشورت خواهم کرد.

- به مواردی برخورد کردید که بگویند اثر فاخری چون شاهنامه و شخصیت رستم با این کار زیر سوال می‌رود؟

- بله. طبیعتا درمسائلی که شخصی یا چیزی نماد یک کشور باشد و افرادی با آن سروکار داشته باشند و به آن معتقد و متعصب باشند، این اتفاق‌ها می‌افتد. در واقع با آدم‌های متعصب به دلیل صفر و صد بودنشان نمی‌شود وارد بحث و مذاکره شد چون همه چیز را به دو دستۀ خیر و شر تقسیم می‌کنند. اگر از تو کار یا واکنشی ببینند که آن را در مقابل خیرشان قرار دهد، تو را تبدیل به شر می‌کنند. من واکنش‌هایی در حد ناسزا هم داشته‌ام که پیام گذاشتند و خیلی برخوردهای تندی کرده اند. به نظر من همه می‌توانند نظر بدهند اما کسانی باید نظر کارشناسانه بدهند که متخصص آن کار هستند. در واقع کسی که با ابزار رسانه سروکار دارد و آشنا به این حوزه است. به طور کلی چیزی که در حوزۀ تخصصی من هست اینه: تا مخاطب چیزی را قابل لمس نداند، با آن کار ارتباط برقرار نمی‌کند. اما اگر ما کاراکتری را در جایگاهی بگذاریم که هیچ اشتباهی نمی‌کند و همیشه بهترین تصمیم‌ها رو می‌گیرد، بهترین کارها رو می‌کند ، زورش از همه بیشتراست ،هیچوقت شکست نمی‌خورد واتفاق بدی برایش نمی‌افتد، این را مخاطب نمی‌تواند بفهمد! چون از آن جنس نیست. چون در مورد خودش این اطلاعات را دارد که مجموعه‌ای از خیر و شر است، مجموعه‌ای از توانایی‌ها و ناتوانایی‌ها است. من برای اینکه رستم را به مخاطب نشان دهم، در انیمیشنی با برخورد طنز، اتفاقا باید برخوردی شبیه به این را انجام می‌دادم.

- در گذشته برای ارائۀ کارهایتان سراغ شاهنامه رفته بودید؟

- بله من در گذشته هفت‌خوان رستم را به شکل مدرن اتود زده بودم. فکر می‌کنم اکثرا برخوردی که با شاهنامه داشتند شکل سنتی بوده و به خاطرهماهنگی فرم و محتوا این برخورد طبیعی است و این بهانۀ خوبی برای مجموعۀ نقاشی است که قصد دارم از این داستان بکشم.

- در زمینۀ کاریتان تاثیر گذار بود؟ و باز هم به سراغ شاهنامه می‌روید؟

_ کتابی مثل شاهنامه منبع الهام است. به نظر من کار زیادی در ارتباط با شاهنامه در زمینۀ انیمیشن اتفاق نیفتاده است وموارد اندکی سراغ داستان‌های شاهنامه رفته‌اند. برای این منبع قوی و غنی اتفاق کمی است و مطمئنا می‌شود آثار فاخر و جهانی با الهام از داستان‌های شاهنامه ساخت.

- چه چالش‌هایی در مسیر کاری‌تان وجود دارد؟

- به نظر من بزرگترین مشکل انیمیشن ایران دور بودن از بازار جهانی است. و عمدۀ کارهایی که ساخته می‌شود مخاطب داخلی دارد. باید به این مسئله جهانی نگاه کرد و کارهایی ساخت که فرهنگ ما را بیشتر نشان دهد و این کار در این زمینه بسیار بکر است و حتی می‌شود نتیجۀ مالی خوبی هم گرفت.

- آیا این کار در بین نسل جوان می‌تواند علاقه‌مندی به شاهنامه و داستان‌هایش را ایجاد کند؟

- برای اینکه کاری در نسل جوان یا هر نسل دیگه‌ای جا باز کند و در ذهن بماند، باید با زبان آن نسل حرف بزند، یعنی این نسل قبول نمی‌کند یک چیزی را آنقدر مقدس کنی و آنقدر بالا ببری که نشود در موردش حرف زد، خندید، شک کرد و موارد دیگر... نه اتفاقا ! شما باید با زبان مخاطب در مورد هر مسئله‌ای صحبت کنی. زمانی است که ما می‌خواهیم کار تاریخی در مورد داستانی بسازیم، طبیعتا کاملا وفادار به آن هستیم یا می‌خواهیم در موردش کاری مستند و پژوهشی بکنیم. اما چیزی مثل انیمیشنی که قراراست رویکرد طنز داشته باشد، طبیعی است که باید با زبانی سراغش رفت، که مخاطب پسند هم هست.

- به یاد دارید در گذشته اولین داستانی که از شاهنامه شنیدید یا خواندید چه بود؟

- اولین مواجهۀ من با شاهنامه برمی‌گردد به دوران ابتدایی و اشعارطنزآمیزی که بچه‌ها دربارۀ شاهنامه می‌خواندند و در آن زمان خیلی باب بود و شنیدن داستان رستم و سهراب اولین برخورد من با داستان‌های شاهنامه بود.

- از داستان‌های شاهنامه کدام را بیشتر از همه دوست دارید؟ چرا؟

_به نظر من شاهنامه ظرفیت خیلی خوبی برای اقتباس، ساخت فیلم و نوشتن داستان‌های مدرن دارد و بسیاری از این داستان‌ها این قابلیت رو دارند. اما هفت‌خوان رستم و نبردهای هفت گانه‌ای که رستم برای نجات کی‌کاووس از چنگ دیو انجام می‌دهد این قابلیت را بیشتر کرده است. فراز و فرودهایی که در داستان است، منطبق بر داستان مدرن دارای تعلیق و گره است و چیزی نمایان نیست. همۀ اینها با چینش دقیق به سرانجام درست داستانی منجر می‌شود. این دلیل علاقۀ شخصی من به هفت‌خوان رستم و دلیل انتخاب من است.

- نقش هنرمندان در ایجاد علاقۀ نسل جوان به شاهنامه به چه صورت است؟

- ما امکانی داریم و آن رجوع به شاهنامه است. اگر عین به عین، جوری که شاهنامه‌خوان‌ها اشعار را می‌خوانند، همۀ نسل جوان این کار را دوست دارند؟ نه...ممکن است تعدادی از این نسل خوششان بیاید، ولی اگر بخواهیم با این موضوع آماری برخورد کنیم بسیار بسیار اندک است.چرا؟ چون کماکان می‌خواهیم با زبانی حرف بزنیم که در دوره و زمان فردوسی حرف می‌زدند. خیلی واضح است که الان آن دوره نیست و ما باید داستان‌ها را به زبان و نسل امروزنزدیک کنیم، بدون تغییر ماهیت آن و با زبانی دیگرکه مختص نسل امروز است. و این کاربا اقتباس و موارد شبیه به این، اثر جدیدی با ابزار جدید تولید می‌کند. این کار با خیلی از آثار ادبی معروف دنیا انجام شده است. اینجا جا دارد از انیمیشن "بدو رستم بدو" صحبت کنم که به کارگردانی دوست عزیزم آقای حسین ملایمیه انجام شده، که ایشان با شخصیت رستم دقیقا همین برخورد را داشته است. رستم در فضای شهری جدید به همراه اتفاقاتی که برایش می‌افتد، ارتباط مخاطب را به بهترین شکل برقرار کرده است. طبیعتا ایشان متوجه این قضیه بودند که رستم برای مخاطب الان دارد حرف می‌زند . می‌شود با رستم به عنوان پهلوانی که در گذشته بوده و برای ما ارزشمند است با همان سبک و سیاق و کاراکتر برخورد کرد، ولی صحبت از جذب مخاطب است، جذب مخاطب حداکثری! این واقعیت است که شاهنامه مخاطب خودش را دارد.اما باید نسل جوان به جای اینکه از هر هزار نفر، یک نفر به شاهنامه علاقه‌مند بشود، از هر هزار نفر ، 500 نفر جذب و علاقه‌مند باشند و چون کاری در خور انجام نشده است این اتفاق هم نیفتاده.

- اگر حرفی باقی مانده که زده نشده ، با کمال میل می‌شنویم...

-خیلی متشکرم.امیدوارم روزی برسد که ما از آثار ادبی ارزشمند و فاخرمان که قابلیت اقتباس دارند، آثار خوبِ امروزی تولید کنیم.

مصاحبه: مریم مصدقی