مریم مصدقی: جواهرات "زنان شاهنامه" بعد از گذشت سالها از اولین ارائۀ آن در زمینۀ جواهرات معاصرهنوز حرفی برای گفتن دارد و موضوعی تازه و قابل تامل است. به سراغ هنرمند جوان دیگری از مشهد رفتیم تا پای حرفهایش بنشینیم و از دغدغههای امروز و هنریاش بیشتر بدانیم.
-در آغاز صحبت دوست داریم با خود شما، تحصیلات و دنیای هنریتان آشنا شویم...
بهارک امیدفر هستم.کارشناس ارشد پژوهش هنر و کارشناسی صنایع دستی دارم.در دورۀ کارشناسی گرایش تخصصی جواهرسازی رو انتخاب کردم و علاقه به ساخت و طراحی جواهر در من به وجود آمد.زمان انجام پروژۀ کارشناسیام استاد راهنمای خوبی سر راهم قرار گرفت که جا دارد اینجا از استاد ناصر گیوقصاب یاد کنم. توسط استاد بود که نگاهی نو به جواهرسازی در من رقم خورد و از آن نگاه متعارف به جواهرات در آن سالها فاصله گرفتم و دری تازه به روی دنیای هنری من باز شد.
-از مجموعه جواهرات «زنان شاهنامه» برای ما بگویید، ایدۀ این کار از کجا آمد و چه شد که سراغ اثر بزرگ و سترگی چون شاهنامۀ فردوسی رفتید؟
ایدۀ جواهرات زنان شاهنامه زمانی برای من اتفاق افتاد که استادم برای موضوع پایان نامه دوره کارشناسی از من خواست که دغدغهای که واقعا هست و دارم را پیگیری کنم و روی همان مسئله تمرکز و کار کنم. چیزی که در واقع قلب و ذهن من را درگیر کرده و تحت تاثیر قرار داده است. موضوع زن و کلا ظلمی که به زن در تمام قرون زیستش بر آن گذشته، چه در ایران چه در کشورهای دیگه و البته بهخصوص در این منطقه و جغرافیایی که ما زندگی می کنیم، انتخاب این موضوع را در ذهن من پررنگتر کرد. بعد از جستجو و تحقیق در این زمینه دریافتم، بزرگترین منبعی که میشود از آن الهام گرفت و در واقع کمک گرفت برای انجام و کشیدن طرحهایی که پیشینۀ محکم ایرانی و ملی و ارزش و اعتبار ویژه و مهمی داشته باشد، شاهنامۀ حکیم فردوسی است. و مهمترین دلیلی که نباید ناگفته بماند: زنان شاهنامه، زنانی بودند که شخصیتهای قوی، تأثیرگذار و پویایی در داستانها داشتند و این مهمترین دلیل برای رجوع به شاهنامه شد. هرچند که خیلیها باز هم شاهنامه فردوسی را اثری میبینند که نگاه مردسالارانه در آن حاکم است؛ اما با مقایسۀ شاهنامه با دیگر آثار ادبی میبینیم، زنان شاهنامه نقشآفرینتر و موثرتر از دیگر آثار هستند. رجوع به شاهنامه فردوسی، آَشنایی با حماسه و اسطوره مسئلهای اجتنابناپذیر بود و همین باعث شد من علاقهمند بشوم به اسطوره و اسطورههای ایرانی و بعد از مجموعۀ زنان شاهنامه اسطوره برای من موضوع جذاب و محبوبی بود و در اکثر مجموعههای جواهراتم همراه با من بوده و هست.
-کارها الهامگرفتۀ چه ابعادی در هنر هست؟ تصویری،داستانی یا اسطورهای؟
برای طراحی و ساخت جواهرات زنان شاهنامه، من زنانی با نقشهای تأثیرگذار و مهم در داستان را انتخاب کردم که میتوانستند با اسطوره در ارتباط باشند و بیانگر نمادها باشند.درواقع من برای این کار از نمادپردازی استفاده کردم. از فضاهایی که شخصیت موردنظر در داستان داشت، استفاده کردم و طراحی کار را بر اساس نمادها شروع کردم.
قبل از این کار تعدادی شاهنامههای مصور را بررسی کردم؛ اما متوجه شدم از آن تصویرها نمیتوانم برای کارم استفاده کنم، به این دلیل که طراحیای که برای جواهرات اتفاق میافتد، باید خیلی موجز و خلاصه و قابل ساخت باشد. مثل نقاشی یا تصویرگری نمیتوانستم فضایی بزرگ را برای چیزهایی که دوست داشتم در کارهایم نشان بدهم، داشته باشم. بنابراین نمادپردازی و طراحی برای شخصیتها بهترین روشی بود که بتوانم این ایده را روی جواهر پیاده کنم.
- علاقۀ شخصی خودتان به کدام یک از شخصیتهای زن در شاهنامه است؟ و دلیل این علاقه را برای ما بگویید؟
کلمه سيندخت مرکب از دو جزء سئنه و دخت هست به معنای ایزدبانوی سیمرغ که سیمرغ همانطور که میدانیم (پرندۀ اسطورهای ایرانیان، ایزد-پرنده) است. جلوههای سیمرغ (خردمندی، کاردانی و گرهگشابودن) در سيندخت دیده میشود. در اوستا و آثار آیینی زرتشتی از سیمرغ به نام موغوسئن یاد شده و این همه پیشینۀ اسطورهای و آیینی برای سيندخت شخصیت وی را برای من جذابتر کرده است.
-این مجموعه در زمینۀ کارهای بعدی شما تأثیرگذار بود؟
خیلی تأثیرگذار بود. در آن زمان که همه نگاهی متعارف به جواهرات داشتند. درواقع سنتشکنی اتفاق افتاد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. طراحی و ساخت این مجموعه باعث شد که کار من بیشتر دیده شود و تمایزی که دنبالش بودم، اتفاق افتاد و پلۀ پیشرفت محکمی در زمینۀ کاری من شد. حتی هنوز بعد از سالها نظر دوستان هم بر این است که هنوز طراحی، ساخت و ایده بسیار تازه است و این باعث خوشحالی است که یک کار هنری در طول زمان هنوز اثرگذار باشد.
-متقاضی این نوع جواهرات معمولا چه افرادی هستند؟
معمولا کسانی که علاقهمند و آشنا به ادبیات، آثار تاریخی و ارزشمند ایران هستند، اسطورهها را خیلی دوست دارند و عاشق شاهنامه فردوسی هستند. در کنار اینها دوستانی که در زمینۀ هنری خواهان کارهای خلاقانه و نو هستند. این مسئله را بهجرات میتوانم بگویم که بعد از ارائۀ این مجموعه، بسیاری از دوستان جواهرساز گرایش پیدا کردند به کارهایی که داستان، مفهوم و معنیای در دل خود دارد. در آن زمان اگر دوستانی بودند یا من در جریان نیستم و یا کم بودهاند و کارهایشان دیده نشده است چون بیشتر کسانی که در زمینۀ جواهرات کار میکردند، بحث زیباییشناسی کار را مدنظر داشتند و این اتفاق تا آن زمان نیفتاده بود.
-از استادان متخصص در زمینۀ ادبیات و شاهنامه کمک و راهنمایی گرفتید؟ چه کسانی در این راه همراه شما بودند؟
از استاد ژاله آموزگار، استاد محمدجعفر یاحقی، استاد کاووس بالازاده و استاد محسن میهن دوست که واقعا در این کار مدیون ایشان هستم. در زمینههای مختلف بهخصوص اسطورهها و افسانهها کمک بسیار بزرگی به من کردند.
-خانم امیدفر عزیز مخاطب جوان را از چه طریقی میشود جذب و شیفتۀ شاهنامه و داستانهایش کرد؟
از طریق هنر!
برخی از مخاطبان خود عاشق و شیفتۀ ادبیات و بهخصوص شاهنامۀ فردوسی اثر بزرگ ملی، فرهنگی و ادبی ما هستند؛ اما کسانی که آشنا نیستند، از طریق هنر راحتتر جذب این آثار میشوند. بهطور مثال در معماری پرسپولیس نماد واضح و روشنی در این خصوص است. هنر گذشتۀ ما سرشار از نمادهای اسطورهای و بهشدت تحت تأثیر اسطوره است.
-جایگاه خودتان را به عنوان یک هنرمند در این زمینه کجا میبینید؟
در هنرهای دیگر نقاشی، تصویرسازی و مجسمه و ... بودند که قبل و یا بعد از من موضوع شاهنامه را استفاده کردند و کار کردند؛ اما در جواهرسازی طبق تحقیقات خودم برای یافتن منابع معتبر برای پروژهام تا آن زمان کسی را که در زمینۀ شاهنامه کار کرده باشد را پیدا نکردم.
-هنرمندانی هستند که بعد از شما سراغ این موضوع رفته باشند؟
در سالهای اخیر دیدم که این موضوع را در قالب مسابقه اعلام میکنند، نمایشگاه میگذارند و بهصورت گروهی در این زمینه کار میکنند.
در حال حاضر من به همراه هنرجویان خودم که در زمینۀ طراحی و ساخت جواهرات خیلی خوب و قوی کار میکنند، در قالب گروهی با عنوان کاری مرتبط به شاهنامه مشغول به کار هستیم. از مرحلۀ طراحی کار و تأیید طرحها عبور کردیم و مشغول ساخت مجموعه هستیم. قرار بر این بود برای روز بزرگداشت فردوسی، در محل آرامگاه نمایشگاه بر پا کنیم که متأسفانه مصادف شد با روزگار کرونایی و موفق به این کار نشدیم. امیدواریم در فرصتی مناسب حتما این اتفاق رقم بخورد.
-در کودکی اولین برخورد خودتان با شاهنامه در چه سنی و به چه صورت بود؟
به یاد دارم در سنین کودکی پدرم برایم شعرهایی از سعدی، بهخصوص مولوی و شعرهایی از شاهنامه فردوسی را میخواند و در کنارش علاقۀ من به ادبیات با تشویقهای پدر شکل گرفت.
-به یاد دارید اولین داستانی که از شاهنامه شنیدید یا خواندید چه بود؟
اولین داستانی که شنیدم داستان زال و رودابه بود که از همان کودکی چهرۀ رودابه را همیشه در ذهنم مجسم میکردم با آن گیسوان بلند و مستحکمش که در واقع نماد اقتدار و پایداریاش بود.
-هنری که کار میکنید، جواهرات، آیا تأثیرات اجتماعی هم دارد؟
تأثیر اجتماعی؟ بله. درواقع بهخاطر قابلیت جابهجایی یک قطعه جواهر توسط صاحبش به جاهای مختلف و دیدهشدنش تأثیر اجتماعی خود را میگذارد. جواهرات نسبت به آثار هنریای که ثابت هستند، تأثیر اجتماعی بیشتری را میتواند باعث باشد. علاوه بر اینها یک نکته دیگر اینکه، جواهر و لباس رابطه تنگاتنگی با هم دارند و در بحث میتواند بسیار تأثیرگذار باشد و همانطور که میدانید مد رابطۀ بسیار زیادی با اجتماع دارد و به همان نسبت جواهر میتواند با اجتماع رابطه داشته باشد.
-نقش دانشگاهها ،نشستها و انجمنها را در زمینۀ آموزش شاهنامه چطور میبینید؟
انجمن و نشستها میتوانند خیلی تخصصیتر در زمینههای مختلف شاهنامه کار کنند، حتی در شبکههای مجازی بسیار میتوانند مفید باشند. دانشگاه هم بهصورت آکادمیک میتواند نقش خیلی جدی رادر این زمینه ایفا کند.
-از مسائل و چالشهای موجود در کار خودتان بگویید؟
یکی از چالشها میتواند مواد کار باشد، البته در دستۀ جواهرات هنری و معاصر در دنیا متریال اصلی کار فقط طلا و نقره و سنگهای قیمتی نیست و هر چیز بسیار بیارزشی میتواند به لحاظ مادی مواد کار باشد و خلاقیت و نوآوری و پیامها نقش اصلی را ایفا میکنند؛ اما در کاری که من انجام میدهم مواد نقش دارد و چون در ایران سلیقۀ مخاطب برای لحاظکردن کاری بهعنوان جواهرات، مواد نقش مهمی را ایفا میکند.، زمانی که بحث طلا و نقره و سنگ های قیمتی مطرح هست همیشه با مسئله سرمایه مواجه هستیم. چالش دیگر ناشناختهبودن این نوع هنر برای مخاطب ایرانی است که برایش خیلی ملموس نیست. نسبت به گذشته نگاه و ارتباط بیشتر شده است؛ اما باز هم همان نگاه عرف و سنتی غالب بر سلیقۀ مردم است. وقتی که مخاطبی با این شکل از کارها آشنا نیست، برایش توضیح داده میشود، بسیار لذت میبرد و مشتاق تهیۀ کار میشود. بنابراین بخشی که باید ما مخاطب را بیشتر با این نوع هنر آشنا کنیم، پررنگتر میشود.
-به نظر شما برای جذب هرچه بیشتر افراد به شاهنامه چه کارهایی را باید شروع کرد؟
برای جذب هرچه بیشتر افراد به شاهنامه، بهترین کار نشان دادن شاهنامه در هنرهای مختلف در ابعاد متنوع شاهنامه است. نگاه معاصر و امروزی به داستانها و شخصیتهای شاهنامه داشته باشیم. فقط بازگوکنندۀ اشعار، داستانها و روایتهای آن نباشیم. درواقع خود فردوسی بهترین راوی شاهنامه بوده و ما باید ببینیم در راستای آن اشعار چه دردی را میتواند از ما دوا کند و چه درس و منفعتی دارد. بیان این مسائل به زبان امروزی و ملموس با کمک هنر امکانپذیر است.
- برای ساخت و طراحی جواهرات باز هم به سراغ شاهنامه میروید؟
جواهراتی برای زنان شاهنامه را من در طی سالهای 85 تا 89 ساختم و درحال حاضر دیدم به این موضوع نسبت به گذشته تفاوتهایی کرده و خیلی دوست دارم که با نگاه جدیدم روی این موضوع دوباره کار کنم. قطعا جزء برنامههای آیندۀ کاری من هست.
- و کلام آخر؟
کلام آخر اینکه "هنر نجات میدهد در هر قالبی که باشد چه در یک اثر نقاشی جلوه کند و عکاسی، یا شعر باشد و موسیقی یا مجسمه باشد و یک قطعه جواهر و..."