اینجا قرار بر این است با هنرمندان فعال در حوزۀ شاهنامه همکلام شویم و با ابعاد گوناگون کارهای هنری انجامشده در راستای این اثر بیبدیل و باشکوه بیشتر آشنا شویم. زمانی را خواستاریم که هر روز به تعداد این آثار اضافه شود تا هرچه بیشتر این اثر سترگ، که خود اثری هنری و بیتکرار است، بیشتر به دل و ذهن مردمان نزدیکتر شود.
در آغاز به سراغ هنرمندان مشهدی رفتیم. اولین گفتوگوی هنری را با هم میخوانیم:
محمد نیازی کارگردان جوان مشهدی است که با نمایشهای موزیکال «یتیمخانه فونیکس» و «پیانیستولوژی» جوایز مهم و ارزشمندی را از جشنوارۀ تئاتر فجر کسب کرده است. او با نمایشهای موزیکال مسیری نو و خلاقانه را در هنرهای نمایشی به وجود آورد. در سال 1396 در بزرگداشت روز ملی شاهنامه اُپرای رستم و اسفندیار را روی صحنه برد و قدمی اثرگذار در راه شاهنامه گذاشت.
-جناب نیازی از خودتان بگویید، تحصیلات دانشگاهی و دلیل ورود شما به دنیای هنر و نمایش چه بود؟
تحصیلات دانشگاهی من زیاد مرتبط با امور هنری نیست، کارشناسی حسابداری مقطعیست که در آن فارغالتحصیل شدم اما همزمان به شرکت در کارگاهای آموزشی تئاتر و کلاسهای موسیقی نیز مشغول بودم. من از سال هشتاد و هفت با فعالیت در زمینۀ موسیقی و تئاتر زندگی هنری خودم رو آغاز کردم.
-از اُپرای رستم و سهراب بگویید و اینکه چه زمانی این کارو روی صحنه بردید؟
پس از اجرای دو نمایش موزیکال که اولینهای این گونۀ اجرایی در مشهد به حساب میآیند، اُپرای رستم و اسفندیار را جهت اجرا در مراسم بزرگداشت روز ملی فرودسی روی صحنه بردم. این اجرا به صورت کنسرت اُپرا روی صحنه رفت و با وجود قولهای مساعد جهت کمک به اجرای نمایشی آن، تاکنون خبری از عمل به وعده ها نبوده است .
اُپرا ریشه در معنای اثرگذاری دارد، و همانطور که از نامش پیداست، توان نفوذِ عمیق تری نسبت به گونههای نمایشی دیگر دارد، چرا که کلامِ موسیقایی به واسطۀ پیوند با ذاتِ انسان، همذات پنداری بیشتری را به همراه دارد. در اُپرا و اقسامِ مختلفِ ایرانی آن مانند تعزیه، نقالی، روضهخوانی، پرده خوانی و نمایش های موزیکال، شعر عنصر اصلی و پیکرۀ کلی اثر است. شیوۀ داستانپردازی، زبانِ هر کاراکتر ذات موسیقایی روایت و مغز و جوهرۀ کلام مهمترین اجزای تشکیل دهندۀ یک اُپرای سالم است. سالم از جهت کامل بودن درجهت ساختن یک پازلِ فرهنگی مناسب
شاهنامه یک گنجِ کامل برای ساختن این پازل است. روحِ بینظیر داستانی، روایت کامل و شخصیت پردازیهای بینقص، تنوع موسیقی زبانِ اشعار و در نهایت خودِ شعر جایی برای هیچگونه تعلل و تاملی برای ساختن یک اثر کامل باقی نخواهد گذاشت. اضافه بر آن ظرفیت موسیقی ایرانی و دراماتیزه بودن آن به خودی خود کار را برای این امر شیرینتر میکند.
-به نظر خودتان کار موفقی بود؟
رستم و اسفندیار هنوز آنطور که باید روی صحنه نرفته است و طبیعتا قضاوت درباره بازخورد اثر زود است . اما حاضرین که همه از اهالی آشنا با فضایلِ فردوسی بودند ، این اثر را دوست داشتند.
-از اساتید متخصص در زمینۀ شاهنامه ، برای اُپرای رستم و اسفندیار استفاده کردید؟
نگارنده نمایشنامه آقای آرش خیرآبادی خود از شاعران بِنام و از محققین آثار فردوسی هستند . ایشان آثار زیادی از شاهنامه تاکنون به رشتۀ تحریر درآوردهاند و انصافا از پس این کار همیشه خوب بر میآیند .
-چه کارهایی برای تخصصی و اصولی کار کردن در زمینۀ هنرهای نمایشی در راستای شاهنامه لازم است؟
پرداختنِ به شاهنامه مانند ساختنِ یک تندیسِ فرهنگی هنری از یک متریالِ ناب و گرانقیمت است. باید برای جلوگیری از هدر رفتن این متریال، حساسیتِ بسیاری به خرج داد. این موضوع نیاز به ساختن زیرساختهای مناسب دارد. داشتنِ سالن مناسب اجرا ، تربیت و آموزش گروههای اجرایی در زمینه آواز و موسیقی و تئاتر و روح شاهنامه خود نیازمند یک عزم و حمایت فرهنگیست که متاسفانه تا امروز در زادگاه فردوسی خبری از آن به گوش نمیرسد .
-مخاطب جوان را از چه طریقی میشود جذب کارهای نمایشی با موضوع شاهنامه کرد؟
من معتقدم ما شاهنامه را از مخاطب جوان و نوجوان پنهان کردهایم و یا اگر در این زمینه کاری هم انجام داده ایم بیشتر در جهت نفی و دور کردن از شاهنامه بوده چرا که من معتقدم کارِ ضعیف فرهنگی خود یک عمل غیر فرهنگیست .
-از نمایشنامههای بهرام بیضایی برای ما بگویید؟ و جایگاه نمایشنامههای امروزی که مربوط به داستانهای شاهنامه است؟
به قول استاد بیضایی فردوسی صریحترین تصویربردار ما بود . بیضایی بیشک بزرگترین نامِ تاریخ تئاتر ایران است .و این نام بزرگ ، خود مهمترین فرد در حوزه آثار نمایشی مرتبط با فردوسیست . بنظر من توجه به همین نکته برای پی بردن به غنای ادبی شاهنامه در حوزه نمایش کفایت می کند . پرداختن به زوایای مختلف شاهنامه می تواند جانی تازه بر پیکر بی جان نمایشنامهنویسی امروز ایران باشد .جایی که نمایشنامههای امروز ما نیز برچسب اینستاگرامی بودن به خود می بیند!
-برگردیم به گذشته ... اولین برخورد شما با شاهنامه به چه صورت بود؟
اولین قصه ای که از شاهنامه شنیدم مثل همه رستم و سهراب بود .
-از نمایشهای اجرا شده در زمینه شاهنامه کدام اثر یا آثار را بیشتر از همه دوست دارید؟ چرا؟
بنظر من اُپرای رستم و سهراب استاد غریبپور بهترین اثریست که تا کنون روی صحنه دیدم . البته منظور من اجراست. نمایشنامه های ارزنده زیادی مانند آثار استاد بیضایی در این زمینه وجود دارد که من اجرایی از آن ندیده ام. به دلیل علاقه شخصیام به اُپرا طبیعتا به آثار آقای غریب پور علاقه مندترم .
-به عنوان سوال آخر : باز هم سراغ داستان های شاهنامه برای کارگردانی میروید؟
قطعا در صورت حمایت و ایجاد ظرفیتهای لازم میتوان بارها و بارها به سراغ شاهنامه رفت و آثار به یاد ماندنی خلق کرد.
مصاحبه: مریم مصدقی
.